حقوق امروزی زنان

ساخت وبلاگ

تتبع و نگارش: رستم پیمان

یادداشت:

زن بحیث یک انسان دارای حقوق متعدد است و از طرف دیگر، صحبت کردن از حقوق زن به صورت عام تمام حقوق را در بر می گیرد که یک شخص بحیث یک انسان دارا است. بناً تعداد حقوق که در این مجموعه درج گردیده اند، به هیچ صورت جامع افراد نمی باشند.

از طرف دیگر؛ بحث مفصل پیرامون هر حق زن بسیار گسترده بوده و سیاه کردن چند صفحه در این مجموعه به معنی پوشش کلی حقوق متذکره نمی باشد. بل بحث مختصر است که فقط می توان آنرا یک رویکرد گذرا یاد کرد.

در این مجموعه کوشیده شده است که هر حق با در نظرداشت اصول علمی حقوق تعریف شده و بعداً پیرامون آن از چهار منبع مهم ( قانون، آیات قرآن کریم، احادیث رسول الله و کنوانسنیون های بین المللی) اسناد جمع گردند و در اخیر هم، موضوع مرتبط تحت عنوان «متفرقه» درج گردد.

«مجموعه حقوق زن» در قالب 16 قسمت بدست نشر سپرده خواهد شد. نگارنده از تمام اشخاص که این مجموعه را مطالعه می کنند، صمیمانه خواهشمند است که لطف نموده نظریات شان را پیرامون کمی و کاستی های آن با نگارنده از آدرس های ذیل شریک سازد.

[email protected]

www.rpaiman.blogspot.com

0093-799-810766

هفتم: حق حضانت طفل

طفل تا یک مدت ضرورت به حضانت دارد، و عموماً حق حضانت در قدم اول مربوط به والدین است. اما بسا اوقات، پدر و مادر بنا به دلایل از هم جدا شده و مسئله حضانت طفل شان مطرح می گردد.

تعریف حق حضانت طفل:

حضانت از ریشه حضن به معنای دامن گرفته شده است که کنایه از نگهداری وپرورش فرزند خردسال در دامان مادراست و در اصطلاح به معنای اقتداری است که قانون به منظور نگهداری و تربیت اطفال به پدر و مادر آنان عطا کرده است بطوری که در این اقتدار حق و تکلیف به هم آمیخته است.

و مطابق به قانون مدنی افغانستان، "حضانت عبارت از حفاظت و پرورش از طفل است در مدتیکه طفل به حفاظت و پروش زن محتاج است." (1) و فقرۀ دوم این ماده، حق حضانت را به اشخاصی داده است که در مادۀ دو صد سی و نهم این قانون، به ترتریب مستحق حق حضانت طفل شناخته است. اما شرط است که، زنیکه حظانت طفل را بعهده می گیرد باید عاقل، بالغه و امینه بوده که خوف ضیاع طفل نسبت عدم وارسی وی متصور نباشد و توان حفاظت و پرورش طفل را داشته باشد.(2)

اصطلاح رایج در کلمات فقیهان برای تبیین مفهوم نگهداری طفل واژۀ حضانت است، اما واژه ای که در قرآن از آن برای بیان سرپرستی و نگهداری طفل و زنان استفاده شده کفالت است، مثلاً در مورد حضرت مریم (س) آمده است که "و کفلها ذکریا" (3) و یا در مورد حضرت موسی (ع) آمده است که "هَلْ أَدُلُّكمْ عَلى أَهْلِ بَيْتٍ يَكْفُلُونَهُ لَكمْ" (4)، از این آیات بدست می آید که حضانت در اصطلاح قرآن اختصاص به اطفال ندارد، همانگونه که اختصاص به سن خاصی ندارد، بلکه شامل هرفردی که به لحاظ اجتماعی و فردی نیاز به حمایت کسی دیگر داشته باشد می شود. مثلاً حضرت مریم با اینکه به سنّ رشد رسیده است بازهم تحت تکفل حضرت ذکریا قرار دارد، به لحاظ اینکه زنان قشر آسیب پذیر اند و نیاز به حمایت دارند. اما در کلمات فقیهان این اصطلاح به سر پرستی اطفال صغیر و احیاناً مجانین اختصاص داده شده است و شامل دیگر اقشار نمی شود. البته عکس این مطلب صحت ندارد، یعنی گاهی برای بیان سر پرستی اطفال از واژۀ قرآنی کفالت استفاده شده است. مثلاً شیخ مفید در کتاب مقنعه به جای حضانت از کلمه کفالت استفاده کرده است، اماّ به ریشۀ قرآنی این واژه اشاره ای ندارد و به آیات وارده در مورد کفالت هم استدلال نکرده است.

مبنی حق حضانت طفل:

الف) آیات: خداوند (ج) در این مورد می فرماید: "يَأَيهَا النَّبىُّ إِذَا طلَّقْتُمُ النِّساءَ فَطلِّقُوهُنَّ لِعِدَّتهِنَّ وَ أَحْصوا الْعِدَّةَ وَ اتَّقُوا اللَّهَ رَبَّكمْ لا تخْرِجُوهُنَّ مِن بُيُوتِهِنَّ وَ لا يخْرُجْنَ إِلا أَن يَأْتِينَ بِفَحِشةٍ مُّبَيِّنَةٍ وَ تِلْك حُدُودُ اللَّهِ وَ مَن يَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَقَدْ ظلَمَ نَفْسهُ لا تَدْرِى لَعَلَّ اللَّهَ يحْدِث بَعْدَ ذَلِك أَمْراً" (5)؛ ترجمه: "ای پیامبر، چون زنان را طلاق گویید در عده آنان طلاقشان گویید ... همان جا که سکونت دارید، به قدر استطاعت خویش آنان را جای دهید و به آنها آسیب مرسانید تا عرصه را بر آنان تنگ کنید و اگر باردارند خرجشان را بدهید تا وضع حمل کنند و اگر برای شما شیر می دهند مزدشان را به ایشان بدهید و به شایستگی میان خود به مشورت پردازید و اگر کارتان با هم به دشواری کشید، دیگری شیر دهد."

این آیه در باره تأمین هزینه های مسکن و رزق و روزی زن طلاق داده شده است. این حکم تا وضع حمل به پایان می رسد، سپس فرض دیگری را مطرح ساخته و آن زمان بعد از زایش می باشد که زن، از عده خارج شده و آزاد گشته و می تواند شوهر کند. در چنین وضعی اگر زن به جهت محبت مادری یا هر انگیزه دیگر نوزاد را شیر داد، باید مزدش پرداخت گردد و نباید با عذرهای واهی نظیر اگر شیر ندهد سینه خودش درد می گیرد یا اگر شیر ندهد عاطفه اش سرکوب می گردد از پرداخت اجرت به او خودداری کرد. که مطابق به قفه حنفی، اجرت شیر دادن زن در نفقه که زن در زمان حمل یا عدت و یا حضانت طفل از مرد بدست می آورد، شامل بوده و بنا بر این،  زن مستحق کدام مزد جدا از نفقه نمی گردد.

ب) حدیث: زنى نزد رسول اكرم (ص) رفت و گفت: شوهرم مرا طلاق داده و مى‏خواهد كودكم را با خود ببرد. تكليف چيست؟ رسول اكرم (ص) رو به كودك كرد و فرمود: اين پدر تو و اين مادر تو است. هر كدام را مى‏خواهى برگزين، كودك دست مادر را گرفت و مادر او را برد.
همچنين روايت است كه نافع بن‏سنان مسلمان شد و همسر وى اسلام نياورد. آن دو از هم جدا شده و نسبت به دخترشان ميان آنها نزاع در گرفت، به همين منظور نزد پيامبر اكرم (ص) رفتند. رسول خدا دختر را ميان پدر و مادر نشاند و به آن دو فرمود: كودك را بخوانيد. مادر دخترش را خواند و دختر تمايل نشان داد. پيامبر (ص) دعا كرد: «اللهم اهدها»، آنگاه پدر او را خواند و كودك به سوى پدر شتافت و پدر او را گرفت.

 ج) قانون: سوال اساسی این است که، حق حضانت از کی است؟ از پدر و یا مادر؟ اگر پدر و مادر طفل با هم یکجا زندگی کنند، طبعاً حق و وجیبه حضانت طفل مسؤلیت هر دو یعنی پدر و مادر می باشد. اما اگر روابط زوجیت پدر و مادر قطع گردد و طفل هم در مقطع سنی قرار نداشته باشد که خود شخصاً توانایی محافظت از خود را داشته باشد. پس در این حالت، حق و وجیبه حضانت متوجه پدر است و یا مادر؟ اخصاً در حالت که یا هر دو پدر و مادر خواهان حضانت طفل می باشد و یا هیچ کدام این مسؤلیت را قبول ندارند.

عموماً حضانت طفل تا یک مدت معین که در قانون تعین گردیده است بر دوش مادر می باشد و بر اساس حکم مادۀ دو صد چهل و نهم قانون مدنی، اگر طفل دختر باشد مدت حضانت تا (9) سال و اگر پسر باشد مدت حضانت تا(7) سال از آن مادر است. و هم چنان محکمه می تواند که این مدت را در صورت ایجاب ضرورت تمدید نماید، ولی  نباید مدت تمدید شده بیشتر از دو سال باشد.(6)

 ویکی از موضوعاتی که به عنوان استحقاق اجرت زن مطرح است، شیر دادن و حضانت فرزند می‌باشد. ولی در مورد حق الاجرت زن در قبال حضانت طفل در فقه در این خصوص دیدگاه واحدی وجود ندارد. از نظر فقه حنفی، زن تا موقعی‌که در عقد ازدواج است یا در عده طلاق رجعی به سر می‌برد، مستحق اجرت حضانت و شیر دادن به فرزند، نمی‌باشد؛ زیرا از نظر آنان اجرت مادر در قبال حضانت و شیر دادن فرزند، نفقه فرزند است که به مادر داده می‌شود و در صورت بقاء زوجیت یا عده طلاق رجعی، نفقه خود زن بر شوهر واجب است، لذا حق دریافت نفقه‌ای دیگر، ندارد.

قانون مدنی افغانستان، گرچه اصل اجرت شیردادن را پذیرفته است، "اجرت شير دادن طفل، به ذمه‌ي شخصي است كه به اداي نفقه وي مكلف است. اين اجرت به مقابل تغذيه طفل پرداخته مي‌شود(7)"، ولی استحقاق اجرت مادر را در دوران بقاء زوجیت و عده طلاق رجعی، نپذیرفته است، لذا در ماده 230 مقرر کرده است: "مادر تا وقتي‌كه در قيد نكاح زوج بوده يا در عدت طلاق رجعي باشد، مستحق اجرت شير دادن طفل نمي‌گردد".

بر اساس این قانون، مادر بعد از طلاق باین، اگر به فرزندش شیر دهد، می‌تواند اجرت آن را از پدر بخواهد. "هرگاه مادر طفلش را در خلال عدت طلاق باین يا بعد از تكميل آن شير بدهد، مستحق اجرت مي‌گردد".(8)

در مورد حضانت، قانون مدنی افغانستان، همانند رضاع و شیر دادن، اصل اجرت حضانت را پذیرفته است، لذا در ماده 244، مقرر کرده است: "اجرت حضانت، غير از اجرت رضاع و نفقه بوده و پدر طفل به پرداخت آن مكلف مي‌باشد. درصورتي‌كه طفل مالك داریي شخصي باشد،‌ اين اجرت از دارایي وي پرداخته مي‌شود، مگر اين‌كه پدر تبرعا آن‌را بپردازد". قانون مدنی با پذیرش اصل اجرت، آن را در زمان زوجیت یا عده طلاق رجعی، منتفی نموده است. و مطابق به حکم مادۀ دو صد چهل و پنجم قانون مدنی:

" 1-  مادر تا وقتي‌كه در قيد نكاح يا عدت طلاق رجعي زوج باشد،‌ مستحق اجرت حضانت نمي‌گردد.

2- در صورتي‌كه در عدت طلاق باین بوده يا با شخصي كه محرم طفل است ازدواج كرده و يا معتده او باشد،‌ مستحق اجرت حضانت مي‌گردد".

د) کنوانسنیون های بین المللی: درفقرۀ سوم ماده بیست و ششم  اعلامیۀ جهانی حقوق بشر  حق حضانت والدین بر کودکان در عرصه تعلیم و تربیه به رسمیت شناخته شده است. و مطابق به این ماده، پدرد و مادر در تربیت و تعلیم اولاد خود از حق اولیت نسبت به سایری برخوردار اند.

هم چنین مطابق به مادۀه هفتم اعلامیۀ حقوق بشر و اسلامی  که فرموده است : " هر کودکي از زمان تولد ، حقي بر گردن والدين خويش و جامعه و دولت در محفاظت دوران طفوليت و تربيت نمودن و تأمين مادي و بهداشتي و ادبي دارد . در ضمن بايد از جنين و مادر نگهداري شود و مراقبت هاي ويژه نسبت به آنها مبذول شود . ب) پدران و کساني که از نظر قانون شرع به منزله پدرانند ، حق انتخاب نوع تربيتي را که براي فرزندان خود مي خواهند با مراعات منافع و آينده آنان در پرتو ارزشهاي اخلاقي و احکام شرعي دارند . ج) بر طبق احکام شرع ، فرزندان نسبت به والدين خود واقوام نسبت به اقوام خود حقوقي بر گردن دارند."

متفرقه(آغاز و پایان حضانت از دیدگاه فقه های اربعه):

  1. حنفيه گفته‏اند: پسر تا هفت سال يا نه سال در اختيار مادر است و دختر تا زمان قاعدگى يا تا سن شهوت. پس از آن، پسر در اختيار پدر قرار مى‏گيرد تا به سن بلوغ برسد و دختر نيز پس از سن حضانت همراه پدر خواهد بود.
  2. مالكيه بر اين باورند: مدت حضانت پسر از ولادت تا سن بلوغ است و دختر تا سن ازدواج همراه مادر است.
  3. شافعيه مى‏گويند: كودك تا زمان تميز نزد پدر و مادر است، پس از آن خود اختيار مى‏كند و سن تميز را هفت سالگى دانسته‏اند.
  4. حنبليه معتقدند حضانت تا هفت سالگى است براى دختر و پسر و پس از آن در صورت نزاع والدين، كودك انتخاب مى‏كند.

مؤخذ قسمت شانزدهم:

  1. قانون مدنی. جریدۀ رسمی، کابل: وزارت عدلیه، جلد اول، مادۀ 236.
  2. همان قانون. مادۀ 238.
  3. سوره آل عمران آیه 44.
  4. سوره قصص آیه 12.
  5. سوره طلاق آیه های 1.
  6. مادۀ 250همان قانون
  7. مادۀ 229همان قانون.
  8. مادۀ 231 همان قانون.

مؤخذ کلی «مجموعه حقوق زن»:

  1. قرآن کریم؛
  2. احادیث نبوی؛
  3. عبدالقادر عدالت خواه. حقوق فامیل: کابل: انتشارات میوند، 1387؛
  4. پوهاند عبدالعزیز. احکام میراث از نگاه فقه و قانون، کابل: ادارۀ علمی نشراتی التقوی، 1421 ق؛
  5. حسین وارث آدم. داکتر علی شریعتی، تهران: بنیاد فرهنگی شریعتی، 1385؛
  6. مکارم شیرازی. تفسیر نمونه، قم: سمت، 1382؛
  7. قانون مدنی افغانستان؛
  8. قانون جزای افغانستان؛
  9. قانون اصول محاکمات مدنی افغانستان؛
  10. قانون کار افغانستان؛
  11. قانون منع خشونت علیه زن افغانستان؛
  12. وبسایت وزارت عدلیه افغانستان؛
  13. وبسایت وزارت امور زنان افغانستان؛
  14. وبسایت کمیسون مستقل حقوق بشر افغانستان؛
  15. وبسایت تحقیقاتی حوزه؛
  16. وبسایت پزوهش؛
  17. وبسایت باشگاه؛
  18. منشور سازمان ملل متحد؛
  19. اعلامیه جهانی حقوق بشر؛
  20. اعلامیه حقوق بشر اسلامی؛

 

 

 

نتیجه (مجموعه حقوق زن):

مسیر حقوق زن در ادوار تاریخ دارای فراز و نشیب های فراوان بوده است. در روم باستان با وجودیکه حقوق سیاسی زنان تاحدی تأمین بود اما به سایر حقوق حقۀ زنان به شکل شاید و بایدش توجه نگردیده بود. وضیعت زنان در روم بهتر از وضیعت زنان در یونان نبود و حتی مردان حق داشتند که زنان خود را شخصاً در صورت ارتکاب جرم عفت، مجازات نمایند. عرب جاهلیت از زن منفور بودند و با تولد دختری خشمگین شده و نوزاد های دختر را زنده به گور می کردند. با ظهور دین مبین اسلام، به حقوق زن بیشتر از بیش توجه شده و حقوق حقۀ زن در حدود احکام شریعت اسلامی به رسمیت شناخته شد.

زنان مانند مردان از حقوق متعدد در حدود احکام شریعت و قوانین نافذ برخوردار اند. و حقوق زن در آیات، احادیث، قوانین و کنوانسنیون های بین المللی مکرراً تسجیل گردیده اند.

زن مستحق حق مَهر در مقابل ازدواج است. و باید که حق میراث زن چه بحیث زوجه، مادر، خواهر و یا دختر تأمین شده و مورد حمایت قرار گیرند. تهیه نفقۀ زن مسؤلیت مرد است و این حق نه تنها در زمان جاری بودن  عقد ازدواج، بل در زمان عدت نیز برای زن به رسمیت شناخته شده است. در جهان معاصر، زنان بخش عظیم از نیروی کاری کشور ها را تشکیل میدهند و زنان توانسته اند تا مدارج عالی مناصب  مانند صدارت عظمی و یا ریاست جمهوری ارتقاء نمایند. امروز نه تنها حقوق کاری زنان شاغل خارج از خانه مورد توجه است، بلکه بالای حقوق زنان شاغل در خانه نیز مکث می شود. در شریعت سلامی و قوانین نافذه کشور، زنان دارای استقلال مالی است و میتوانند مانند مردان کار کنند و سرمایه بی اندوزند. حق دیه زن و مرد مساوی است و زن در مقابل مرد، و مرد در مقابل زن قصاص می شوند.

تعلیم و تحصیل مطابق به حدیث از رسولا الله، فریضۀ همه است و زن و مرد باید که بکوشند تا علم بی آموزند و در آموختن علم مطابق به احکام شریعت اسلامی و قوانین نافذه بین زن و مرد هیچ گونه تبعیض موجود نیست. جامعه به همان اندازه که برای مردان تعلیم دیده و تحصیل کرده نیاز دارند، برای زنان تعلیم دیده و تحصیل کرده نیز محتاج است. معیار کرامت در انسان تقوی است. و هر کس می تواند که نزد خدواند کرامت داشته باشد، مشروط بر اینکه تقوی پیشه نماید و از خداوند در دل ترس داشته باشد. حق کرامت زنان در قوانین و کنوانسنیون های بین المللی مانند آیات و احادیث تذکر رفته و به رسمیت شناخته شده است. مطابق به قانون اساسی، حیات حق طبیعی تمام اتباع افغانستان می باشد و هیچ کس حق ندارد تا این حق را بدون مجوز قانونی نفی نماید. زنان نیز مانند مردان حق اشتراک در امور سیاسی کشور را دارند و باید که در تأمین حقوق سیاسی زنان از هیچ نوع سعی و کوشش دریغ نشود. پرورش طفل از آن مادر است و فقط مادر است که نیاز های طفل را بیشتر و خوبتر از هرکس دیگر درک می کند و میتواند ارضاع نماید. و ادامه زندگی تا طفل تا مدت معینه سن، بدون مادر بسیار مشکل و حتی ناممکن است و بنا همین دلیل است که حق حضانت طفل برای مادر تا رسیدن طفل به یک درجه معین سن، به رسمیت شناخته شده است. زنان حق دارند تا از طریق مشروع با مردان ازدواج نمایند و تشکیل خانواده دهند، انعقاد عقد ازدواج دارای یک سلسله مقدمات مانند خواستگاری و نامزدی می باشد، که هر کدام از خود دلیل و منطق دارند. آنچنانی که زن حق انعقاد ازدواج را دارد، حق فسخ آنرا نیز در موار خاص دارد. حق ازدواج دارای اهداف و شرایط خاص خود می باشد. حق حسن معاشرت با زنان به رسمیت شناخته شده و رعایت آن عاری از لطف نخوهد بود.

تمت بالخیر

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

منابع

  1. قرآن کریم؛
  2. احادیث نبوی؛
  3. عبدالقادر عدالت خواه. حقوق فامیل: کابل: انتشارات میوند، 1387؛
  4. پوهاند عبدالعزیز. احکام میراث از نگاه فقه و قانون، کابل: ادارۀ علمی نشراتی التقوی، 1421 ق؛
  5. حسین وارث آدم. داکتر علی شریعتی، تهران: بنیاد فرهنگی شریعتی، 1385؛
  6. مکارم شیرازی. تفسیر نمونه، قم: سمت، 1382؛
  7. قانون مدنی افغانستان؛
  8. قانون جزای افغانستان؛
  9. قانون اصول محاکمات مدنی افغانستان؛
  10. قانون کار افغانستان؛
  11. قانون منع خشونت علیه زن افغانستان؛
  12. وبسایت وزارت عدلیه افغانستان؛
  13. وبسایت وزارت امور زنان افغانستان؛
  14. وبسایت کمیسون مستقل حقوق بشر افغانستان؛
  15. وبسایت تحقیقاتی حوزه؛
  16. وبسایت پزوهش؛
  17. وبسایت باشگاه؛
  18. منشور سازمان ملل متحد؛
  19. اعلامیه جهانی حقوق بشر؛
  20. اعلامیه حقوق بشر اسلامی؛

 

حقوق امروزی زنان...
ما را در سایت حقوق امروزی زنان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : درگاه دادور law4zanan بازدید : 619 تاريخ : پنجشنبه 27 تير 1392 ساعت: 19:03

تتبع ونگارش: رستم پیمان

یادداشت:

زن بحیثیک انسان دارای حقوق متعدد است و از طرف دیگر، صحبت کردن از حقوق زن به صورت عامتمام حقوق را در بر می گیرد که یک شخص بحیث یک انسان دارا است. بناً تعداد حقوق کهدر این مجموعه درج گردیده اند، به هیچ صورت جامع افراد نمی باشند.

از طرفدیگر؛ بحث مفصل پیرامون هر حق زن بسیار گسترده بوده و سیاه کردن چند صفحه در اینمجموعه به معنی پوشش کلی حقوق متذکره نمی باشد. بل بحث مختصر است که فقط می توانآنرا یک رویکرد گذرا یاد کرد.

در این مجموعهکوشیده شده است که هر حق با در نظرداشت اصول علمی حقوق تعریف شده و بعداً پیرامونآن از چهار منبع مهم ( قانون، آیات قرآن کریم، احادیث رسول الله و کنوانسنیون هایبین المللی) اسناد جمع گردند و در اخیر هم، موضوع مرتبط تحت عنوان «متفرقه» درجگردد.

«مجموعه حقوقزن» در قالب 16 قسمت بدست نشر سپرده خواهد شد. نگارنده از تمام اشخاص که اینمجموعه را مطالعه می کنند، صمیمانه خواهشمند است که لطف نموده نظریات شان راپیرامون کمی و کاستی های آن با نگارنده از آدرس های ذیل شریک سازد.

[email protected]

www.rpaiman.blogspot.com

0093-799-810766

ششم: حق حسن معاشرت زن

برخورد نیکو با زن یکی ازوجایب سایرین می باشد. زن نیز مستحق است که باید از حسن معاشرت دیگران فیض ببرد، وبا برخورد شریف سایرین استقبال گردد.

تعریف حق حسن معاشرت زن:

گفته شده که حسن معاشرت ، بهمعنای رفتار و اعمالی است که خداوند بدان امر نموده است. و نیز مراد از معاشرت بهمعروف، ادا نمودن حقوق زن، چون قسم، نفقه و داشتن رفتار و گفتاری مناسب با اوست .

یکی از حقوق مسلم زن عبارت از حسن معاشرت  با زن می باشد. یعنی به زن به عنوان یک انساندیده شده و مانند مردان برخورد گردد و در اجتماع از جایگاه که در شأن زن است مستحقگردد. البته این حق بیشتر در خانواده ها قابل مکث است و رعایت این حق هم بیشترترمتوجه شوهران زنان می باشد، بخاطریکه زن به حسن معاشرت شوهر نبست به رفتار سایرین بیشتر ضرورت دارد.

حسن معاشرت از یک سو، باعثدوام و قوام یافتن زندگی مشترک و شیرین شدن آن، برای هر یک از زن و شوهر خواهد شد. از سوی دیگر، موجب شکوفا شدن استعدادهای زن مسلمان می شود و عاملی برای پیشرفتاو در زندگی می گردد .

مبنی حق حسن معاشرت زن:

الف) آیت:خداوند (ج) باربار در قرآن کریم تأکید بر حسن معاشرت با زن دارد. چنانچه میفرماید: "وَمِنْ آیاتهِ أَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْواجاً لِتَسْکُنُواإِلَیْها وَ جَعَلَ بَیْنَکُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً ..." (1)؛ ترجمه:"از نشانه خداوند این است که از خودتان همسرانی برای شما افرید تا اینکهارامش یابید و بین شما وهمسرانتان دوستی و مهربانی ورحمت قرار داد." دراین آیه الله (ج) می فرماید که که همسرانی تان را از جنس خودی شما به هدف آرامششما خَلق کرده ام و باید که بین شما دوستی و مهربانی برقرار باشد. که طبعاً دوستیو مهربانی بین همسر و شوهر بدون حسن معاشرت ممکن نیست.

و همچنان  الله (ج) درسوره مبارکه نساء میفرماید : "عاشروهن بالمعروف" بدین معناست که با زنهابه شایستگی رفتار کنید. و هدف از رفتار شایسته همانا حسن معاشرت با زنان است. ورسول خدا برای تأکید بر این امر خداوند در حدیثی فرموده است: "کاملترینمومنین از نظر ایمان ان کسی است که خوش خلق باشد و شایسته ترین شما کسی است که بازنان خود مهربان و خوش رفتار باشد."

ب) حدیث:برقراری حسن معاشرت تنها مربوط به مرد نیست بل زن هم وجیبه دارد تا در راستای تحققآن کوشا باشد. بخاطریکه روابط زنا شوهری یک رابطه دوجانبه است که حسن معاشرت آنبدون کوشش و سعی هر دو جانب بسیار مشکل حتی ناممکن است. پیامبر در این مورد فرمودهاست: "جهادالمرئه حسن التبعل."؛ ترجمه:" جهاد زن خوب شوهر داری است." و بنابر این قول رسول الله یکی از وجایب زن هم حسن معاشرت با شوهر است.

ج) قانون: اساساً جامعه زمانی می تواند که یکجامعه خوب باشد که خانوده های همان جامعه که در حقیقت سنگ بناهای آن را تشکیلمیدهند، خوب باشند. و یک خانواده هم زمانی عالی خواهد بود که روابط فی مابین زن وشوهر عالی باشد، تا سایرین به شمول اولاد ها از این روابط الگو برداری نموده ودرست تربیه شوند. ولی اگر خدای نخواسته در یک فامیل حسن معاشرت بین زن و مرد حاکمنباشد، طبعاً بالای اطفال هم تأثیر سؤ گذاشته و آینده آنهارا به مخاطره می اندازد.و به همین دلیل است که مادۀ پنجاه و چهارم قانون اساسی افغانستان دولت افغانستانرا مکلف نموده تا برای سلامت جسمی و روحی خانواده، بالخص طفل و مادر، تربیت اطفالو برای از بین بردن رسوم مغایر با احکام دین مقدس اسلام تدابیر لازم را اتخاذ نمودهو خانواده را که رکن اساسی جامعه را تشکیل میدهد، مورد حمایت قرار دهد.

یکی از اهداف قانون منعخشونت علیه زن عبارت از حفظ سلامت خانواده و مبارزه علیه رسوم، عرف و عادات مغایراحکام دین مقدس اسلام مسبب خشونت علیه زن، می باشد (2). بنا بر این، قانون گذاراننیز در رابطه به منع خشونت علیه زن و ایجاد حسن معاشرت در مقابل زن سکوت ننموده ودر قوانین مربوطه احکام وضع نموده است.

برعلاوه، در این قانون مواردخشونت علیه زن صریحاً بیان شده اند(3). که ارتکاب هر کدام آن جرم پنداشته شده وباید که مرتکب آن تحت تعقیب عدلی قرار گیرند. در اینجا به چند مورد که مستقیماً بهحسن معاشرت با زن ربط دارند، اشاره می گردد.

مطابق به این قانون اگر شخصیزنی را تحقیر نماید و یا دشنام دهد، یا آذار و اذیت کند، حسب احوال به حبس قصیریکه از سه ماه کمتر نباشد( از یک سال بیشتر نباشد)، محکوم می گردد (4). و همچنانمطابق به حکم مادۀ سی و یکم قانون منع خشونت علیه زن، اگر شخصی زن را به انزوامجبور نماید یعنی از دید و باز دید با محارم شرعی اش مانند والدین، برادر و خواهرو...  محروم کند، حسب احول به حبس قصیری کهاز سه ماه بیشتر نباشد، محکوم می گردد.

د) کنوانسنیون های بین المللی: رفتار نیکو با زنان و پرهیزاز خشونت علی زنان و تأکید بر تساوی مرد وزن از جمله عمده ترین اصول کنوانسنیونهای بین الملی میباشد . فقره اول مادۀ ششم اعلامیۀ حقوق بشر اسلامی با بیان اینکه:"در حيثيت انساني ، زن با مرد برابر است و به همان اندازه که زن وظايفي دارد، از حقوق نيز برخوردار است و داراي شخصيت مدني و ذمه مالي مستقل و حق حفظ نام ونسبت خويش را دارد." بر تساوی حقوق زن و مرد تأکید نموده است.

برعلاوۀ تذکر فوق اعلامیهحقوق بشر اسلامی، مواد مرتبط به موضوع در اعلامیه جهانی حقوق بشر هم موجود است کهبر آزادی، امنیت شخص و زندگی تأکید دارد چنانچه در مورد مادۀ سوم این اعلامیه میفرماید: " هر كس حق دارد از زندگی و آزادی و امنیت شخصی خویش برخوردارباشد."

متفرقه ( برخی از مصادیق حسن معاشرت):

معاشرت به معروف مصادیقفراوانی دارد و شامل بسیاری از امور اخلاقی می گردد که در این جا مجال بحث در موردهمه آن ها نیست و تنها به برخی از مصادیق مهم اشاره، و توضیح مختصری در رابطه باآن، داده خواهد شد .

  1. حسن خلق: حسن خلق صفتی پسندیده و نیکوست که اسلام بسیار به آن سفارش نموده است، تا آن جا که در روآیات، حسن خلق به عنوان اولین، سنگین ترین، بهترین و با ارزش ترین چیزی بیان شده است که در روز قیامت مورد محاسبه قرار می گیرد. حسن خلق در روابط خانوادگی و خصوصا بین زوجین جایگاه ویژه ای دارد، تا آن جا که بر سایر اعمال انسان نیز تاثیر می گذارد . در این مورد روایتی از پیامبر اکرم (ص) نقل شده است که ذکر آن، باعث روشن شدن اهمیت خلق و خوی نیک در خانواده خواهد شد . ما را در سایت حقوق امروزی زنان دنبال می کنید

    برچسب : نویسنده : درگاه دادور law4zanan بازدید : 727 تاريخ : پنجشنبه 27 تير 1392 ساعت: 19:03

800x600

حق  کرامت انسانی زن

تتبع و نگارش: رستم پیمان

یادداشت:

زن بحیث یک انساندارای حقوق متعدد است و از طرف دیگر، صحبت کردن از حقوق زن به صورت عام تمام حقوقرا در بر می گیرد که یک شخص بحیث یک انسان دارا است. بناً تعداد حقوق که در اینمجموعه درج گردیده اند، به هیچ صورت جامع افراد نمی باشند.

از طرف دیگر؛ بحثمفصل پیرامون هر حق زن بسیار گسترده بوده و سیاه کردن چند صفحه در این مجموعه بهمعنی پوشش کلی حقوق متذکره نمی باشد. بل بحث مختصر است که فقط می توان آنرا یکرویکرد گذرا یاد کرد.

در این مجموعهکوشیده شده است که هر حق با در نظرداشت اصول علمی حقوق تعریف شده و بعداً پیرامونآن از چهار منبع مهم ( قانون، آیات قرآن کریم، احادیث رسول الله و کنوانسنیون هایبین المللی) اسناد جمع گردند و در اخیر هم، موضوع مرتبط تحت عنوان «متفرقه» درجگردد.

«مجموعه حقوق زن»در قالب 16 قسمت بدست نشر سپرده خواهد شد. نگارنده از تمام اشخاص که این مجموعه رامطالعه می کنند، صمیمانه خواهشمند است که لطف نموده نظریات شان را پیرامون کمی وکاستی های آن با نگارنده از آدرس های ذیل شریک سازد.

[email protected]

www.rpaiman.blogspot.com

0093-799-810766

دوم: حق کرامتانسانی زن

انسان دارای کرامت و عزت است. عزت وکرامت انسان باید رعایت شده و این حق در قانون، آیات، احادیث و کنوانسنیون های بینالمللی تسجیل گردیده است.

تعریف حق کرامت انسانی زن:

 در ادبیات حقوقی و اجتماعی معاصر، کرامت انسانیعبارت است از اینکه انسان فی نفسه انسان عزیز و شریف وارجمند است و نیز درتدوینحقوق بشر آنچه مبنای اصلی قرار گرفته است ملاحظه انسان از آن حیث که انسان است می باشدنه معیارهایی چون رنگ، نژاد، زبان، جغرافیا، طبقه اجتماعی، اعتقاددینی و       ... .(1)

مبنی حق کرامت انسانی زن:

الف)آیت:  خداوند (ج) می فرماید: " يَأَيهَا النَّاس إِنَّا خَلَقْنَكم مِّن ذَكَرٍ وَ أُنثى وَ جَعَلْنَكمْشعُوباً وَ قَبَائلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكرَمَكمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْإِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ"(2)؛ ترجمه: "اى مردم! ما شما را از يك مرد و زن آفريديم و شما راتيره‏ها و قبيله‏ها قرار داديم تا يكديگر را بشناسيد (اين ها ملاك امتياز نيست).گرامى‏ترين شما نزد خداوند با تقواترين شما است. خداوند دانا و آگاه است."دیگران عمداً یا خطاً انگشت انتقاد را مبنی بر عدم رعایت کرامت زن در اسلام ، بهطرف اسلام نشانه گرفته و نسبت به دین مبین اسلام شبهات را روا میدارند. که یکی از جمله شبهاتی که در زمینه حقوق زن و مرد مطرح می کنند، ایناست که اسلام حقوق زن و مرد را به طور مساوی مطرح نکرده است. برخی چنین تصور می کنند که اسلام کفه سنگین شخصیت را برای مردان قرارداده و زنان در شریعت اسلامی  جایی قابلملاحظه ندارند.

برای کسانی که اندک آشنایی با دین مبین اسلام و کتاب آسمانی داشتهباشد، تساوی زن و مرد به خوبی نمایان است. از دیدگاه اسلام، تنها معیار کرامتعبارت از تقو می باشد ولو  که صاحب اینتقوی مرد باشد و یا زن. هر کسی متقی باشد نزد خداوند با کرامتتر است، و نزد خداوند جنس برتر مطرح نیست. یعنی زن و مرد هر دو به یک اندازه دارایکرامت انسانی می باشند و در انسانیت شان تفاوتی نیست .  چنانچه مرتضی مطهری در کتاب شخصیت وحقوق زن دراسلام می گوید که: "به تعبیر منطقی آنها دو صنف از یک نوع می باشند، یعنیحقیقت و گوهر آنها یک چیز است، در انسانیت یکی را بر دیگری تفاضلی نیست، آنهافرزندان یک والدین می باشند، و از ارزش یکسان برخوردارند، تنها ملاک تفاوت در ارزشتقوا است که امری اکتسابی است و ربطی به جنسیت ندارد، چنانکه ربطی به نژاد،جغرافیا، طبقه اجتماعی، ثروت، زیبائی و غیر آن ندارد."

اسلام، آزادی زن را  مقرر داشت، وی را همسان و هموزن مرد دانسته واز اسارت و حقارت تاریخی، رها کرده است. اسلام در چهارده قرن پیش زنجیرهای اسارترا از دست و پای زن گسست. اسلام، برای زن حق مالکیت قائل شده و زن می تواند مالکاشیای منقول و غیرمنقول باشد، حق خرید و فروش و واگذاری اموال خود را دارد، میتواند به آن گونه که بخواهد وصیت نماید. اسلام ، همه حقوق مدنی و سیاسی را که بهمردان داده، به زن نیز بخشیده است. زن حق کار شرافتمندانه دارد، حق انتخاب دارد، ومی تواند نماینده مجلس و کارمند اداره و قاضی (قابل تأمل است) شود. زن نیز مانندمرد آزادی هایی دارد. البته آزادی انسان در درون حدود و مقررات الهی است زیرا کهمالک اصلی همه چیز و همه جا حق تعالی است. اوست که مالکیت را به انسان عطا فرمودهو مالکیت انسان مالکیتی استعاره ای و موقتی است.

ب) حدیث: هم چنان حدیث از رسول الله روایت شدهاست که همه در نزد خداوند مانند دانه های شانه برابر اند و هیچ عربی بر عجمی یاعجمی بر عربی، سیاه پوستی بر سفید پوستی یا سفید پوستی بر سیاه پوستی  برتری ندارد معیار برتری نزد خداوند تقوی است. و همه از آدم و آدم هم از خاکآفریده شده است.(3) این حدیث مکرراً  برکرامت انسان ها اشاره نموده و معیار کرامت آن ها را فقط یک چیز که عبارت از تقویباشد، قرار داده است.

ج)قانون:قوانین افغانستان هم با رعایت احکام دین مبین اسلام و احترام به اسناد بین المللیحقوق بشر که افغانستان به آن ها ملحق شده است، در موارد متعدد بر کرامت انسانیخصوصاً آزادی انسان و تساوی زن و مرد در حدود احکام قانون تأکید کرده است.

بنددوم مادۀ بیست و چهارم قانون اساسی، آزادی و کرامت انسانی را از تعرض مصؤن پنداشتهو و دولت افغانستان را مکلف به احترام و حمایت از آزادی و کرامت انسانی کرده است.و هم چنین مطابق به بند اول این ماده، آزادی حق طبیعی انسان است که این حق جز آزادی دیگران و مصالح عامه، حد و مرزیدیگری ندارد. ولی آنچه که در این ماده قابل مکث است عبارت است از اینکه آزادی راحق طبیعی انسان معرفی نموده و حق یا حقوق طبیعی عبارت از حقوق اند که انسان اززمان تولد الی مرگ  مستحق آن بوده و هیچشخص حقیقی یا حقوق صلاحیت نقض آن را بدون حکم مرجع ذیصلاح مطابق به قانون ندارد. واز جانب دیگر مطابق به این قانون، هر نوع تبعیض و امتیاز بین اتباع افغانستانممنوع بوده و تمام اتباع افغانستان اعم از زن ومرد در برابر قانون دارای حقوق ووجایب مساوی میباشند(4).

البته مطابق به حکم فقرۀ اولمادۀ دوم قانون منع خشونت علیه زن، یکی از اهداف این قانون عبارت از تأمین حقوقشرعی و قانونی، و حفظ کرامت انسانی زن می باشد. و هم چنان اگر شخصی زن را دشنامدهد یا تحقیر و یا تخویف نماید، حسب احوال به حبس قصیر که از سه ماه کمتر نباشد (واز یک سال بیشتر نباشد)، محکوم می گرد(5).

د)کنوانسنیون های بین المللی: مقدمۀ اعلامیه حقوق بشر اسلامی با آیت از قرآن کریم آغازمی شود که معیار کرامت و برتری را تقوی دانسته است. و ماده اول این اعلامیه در اینمورد می فرماید:

 " الف ) بشر به طور کلي ، يک خانواده مي باشندکه بندگي نسبت به خداوند و فرزندي نسبت به آدم آنها را گرد آورده و همه مردم دراصلشرافت انساني و تکليف و مسؤوليت برابرند بدون هر گونه تبعيضي از لحاظ نژاد ، يارنگ يا زبان يا جنس يا اعتقاد ديني يا وابستگي سياسي يا وضع اجتماعي و غيره .
ضمنا عقيده صحيح ، تنها تضمين براي رشد اين شرافت از راه تکامل انسان مي باشد .
ب) همه مخلوقات به منزله عائله خداوندي هستند و محبوبترين آنان نزد خدا سودمندترينآنان به همنوع خود است . و هيچ احدي بر ديگري برتري ندارد مگر در تقوا و کار نيکو."

 برای حفظ حیثیت و کرامت خانواده مادۀ دوازدهماعلامیه جهانی حقوق بشر می گوید : "زندگانی خصوصی یا امور خانوادگی یا محلسكونت، یا مراسلات كسی نباید در معرض دخالت خود سرانه واقع شود.نیز به حیثیت و حسنشهرت هیچكس نمی توان حمله كرد.هركس حق دارد در این گونه دخالت ها یا این گونهتجاوزها, از پشتیبانی قانون برخوردار باشد."

متفرقه( جرم قذف):

درشریعت اسلامی حدی بنام قذف موجود است که هدف آن حفاظت عزت و کرامت انسان از تهمتهای ناراوا می باشد. با وجودیکه قذف میتواند در حق مرد و زن جاری گردد اما آنچه راکه واقعیت های جامعه بیان می کند، حاکی از جاری شدن بیشتر این جرم بر زنان نسبت بهمردان می باشد. و جرم قذف در لغت به معنی افكندن و انداختن و در اصطلاح فقهی، متهمساختن فردی به جرم زنا و لواط است. مرتكب این جرم را قاذف و مجنی علیه را مقذوف می‌نامند.در خصوص جرم قذف منحصراً انتساب دو جرم زنا و لواط مورد نظر است و به محض عدماثبات زنا یا لواط، دادگاه مكلف به صدور حكم به محكومیت قاذف به هشتاد ضربه شلاقمی‌باشد و دیگر نیازی به اعلام شكایت مجدد و درخواست مقذوف نیست. اما در سایرجرایم انتسابی مانند مساحقه، بنا به تقاضای مجنی علیه و با نظر حاكم، شخص نسبتدهنده تعزیر می‌شود. اما در صورت عدم تکمیل شرایط حد قذف، حد بالای  قاذف جاری نشده بل تعزیراً مطابق به احکامقانون جزا محکوم می گردد.

 

مؤخذ قسمت یازدهم:

1.      وبسایتhttp://behroz78.blogfa.com/post-41.aspx

  1. سوره حجرات آیه 13.ما را در سایت حقوق امروزی زنان دنبال می کنید

    برچسب : نویسنده : درگاه دادور law4zanan بازدید : 757 تاريخ : پنجشنبه 27 تير 1392 ساعت: 19:03

800x600

حق تعلیم و تحصیل زن

تتبع و نگارش: رستم پیمان

یادداشت:

زن بحیث یک انساندارای حقوق متعدد است و از طرف دیگر، صحبت کردن از حقوق زن به صورت عام تمام حقوقرا در بر می گیرد که یک شخص بحیث یک انسان دارا است. بناً تعداد حقوق که در این مجموعهدرج گردیده اند، به هیچ صورت جامع افراد نمی باشند.

از طرف دیگر؛ بحثمفصل پیرامون هر حق زن بسیار گسترده بوده و سیاه کردن چند صفحه در این مجموعه بهمعنی پوشش کلی حقوق متذکره نمی باشد. بل بحث مختصر است که فقط می توان آنرا یکرویکرد گذرا یاد کرد.

در این مجموعهکوشیده شده است که هر حق با در نظرداشت اصول علمی حقوق تعریف شده و بعداً پیرامونآن از چهار منبع مهم ( قانون، آیات قرآن کریم، احادیث رسول الله و کنوانسنیون هایبین المللی) اسناد جمع گردند و در اخیر هم، موضوع مرتبط تحت عنوان «متفرقه» درجگردد.

«مجموعه حقوق زن»در قالب 16 قسمت بدست نشر سپرده خواهد شد. نگارنده از تمام اشخاص که این مجموعه رامطالعه می کنند، صمیمانه خواهشمند است که لطف نموده نظریات شان را پیرامون کمی وکاستی های آن با نگارنده از آدرس های ذیل شریک سازد.

[email protected]

www.rpaiman.blogspot.com

0093-799-810766

فصلسوم

حقوقغیر مالی زن

تعریفحقوق غیر مالی

حقوقغیر مالی عبارت از صلاحیت و امتیازی است که هدف از آن رفع نیازمندی های عاطفی واخلاقی انسان بوده، ارزش داد و ستد را نداشتهو قابلیت تقویم به پول و مبادله به مال را ندارد.(1)

 

اول:حق تعلیم و تحصیل زن

گفته اند، اگر علم در دورترین نقطۀ جهانباشد، باید که آموخت. علم است که تنها راه نجات انسان از جهل، فقر، بی دینی و ..است. آموختن علم تنها از آن مردان نیست، بل زنان هم میتوانند که به مکتب روند و بهپوهنتون آیند.

تعریف حق تعلیم و تحصیل زن:

حق تعلیم و تحصیل زن عبارتاز آن نوع حقوق زن می باشد که  بر اساس آن؛زنان حق تعلیم، تربیه و تحصیل را دارند. حق تعلیم و تحصیل زن یکی از اساسی ترینحقوق بشری زن می باشد که در تمام منابع شرعی، قوانین نافذه مربوطه و اسناد بینالمللی تسجیل گردیده است.

مبنی حق تعلیم و تحصیل زن:

الف) آیت: پروردگار متعال  با تأکید بر مقام علم و عالم می فرماید: "هَلْ يَستَوِى الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَ الَّذِينَ لايَعْلَمُونَ"(2)؛ ترجمه: " آیا کسانی که می دانند باکسانی که نمی دانند، برابرند؟" و نیز می فرماید: " إِنَّمَا يخْشى اللَّهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمَؤُا"(3)؛ترجمه "از میان بندگان خداوند، فقط دانشوران از او خوف و خشیت دارند."نخستین آیاتی که بر پیامبر اکرم(ص) نازل شد، حاوی کلماتی در بزرگداشتِ علم وگرامیداشت آن به عنوان یکی از بزرگ ترین و نخستین نعمت های الهی بر انسان بود." اقْرَأْ وَرَبُّكَ الْأَكْرَمُ الَّذِي عَلَّمَ بِالْقَلَمِ عَلَّمَالْإِنْسَانَ مَا لَمْ يَعْلَمْ "(4)؛ ترجمه: "بخوان و پروردگار تو بسگرامی است. همان که با انسان را آموزش داد. به انسان چیزی را که نمی دانست،آموخت." هر چند اسلام تأکید خاصی بر یادگیری علوم اسلامی و مسائل مرتبط با آندارد، ولی به آموزش سایر انواع علوم و فنون نیز، تشویق نموده است. از این رو دررأس رشته های مختلف علمی و هنری، جمع کثیری از علمای اسلامی قرار دارند و هیچ شاخهای از رشته های مختلف علمی نیست جز آنکه به زیور کتاب های ارزشمند دانشمنداناسلام، زینت یافته باشند. امروزه بسیاری از این کتاب ها، هنوز هم از مهم ترینمنابعِ مرجع به شمار می روند. از این رو اسلام، زن و مرد را در حق تعلیم و تحصیلمساوی می داند و برای زن در این زمینه همان حقی را قائل است که برای مردان قائلشده است.

ب) حدیث: از منظر اسلام، زن و مرد، در ذات وطبیعت بشری مساویند؛ به این معنا که هیچ یک را بر دیگری از حیث عناصر سازنده ماهیتانسانی و خلقت بشری، رجحانی نیست؛ بلکه هر آنچه که موجب برتری هر مرد یا زنی بردیگری می شود، اموری خارج از ماهیت و حقیقت مشترک میان آن دو است؛ اموری که آن راباید در توانمندی، علم، اخلاق و غیره جست وجو کرد. اسلام هر واحد انسانی را درحدود توانمندی ها و استعدادها و امکانات، برخوردار از حق تعلیم و تحصیل می داند.تأکید بر استیفای این حق تا حدی است که در مواردی که پای یادگیری واجبات دینی و یاحتی پاره ای نیازمندی های دنیوی به میان می آید، این حق، به تکلیف بدل می شود. ازاین رو پیامبر (ص) فرموده اند: "تعلم العلم فریضة علی کل مسلم و مسلمة"ترجمه: "فراگیری علم بر هر مرد و زن مسلمانی فرض است". هم چنان پیامبراکرم(ص) در مورد تعلیم و تحصیل کنیزان، تأکید ویژه ای داشته است؛ چنان که درروایتی در صحیح بخاری بخاری(5)نقل شده است: "أیما رجل کانت عنده ولیدة(ایجاریة) فعلمها فأحسن تعلیمها و أدبها فأحسن تأدیبها، ثم اعتقها و تزوجها فلهأجران"؛ ترجمه: "هر مرد [مسلمانی ]که کنیزی در اختیار داشته باشد و اورا به خوبی آموزش دهد و ادب نماید، سپس آزادش کند و با او ازدواج نماید، از دوپاداش برخوردار خواهد بود." شواهد تاریخی و روایی بسیاری در دست است که نشانمی دهد زنان عرب از آغاز دوران تمدن اسلامی از فضای خوبی برای فراگیری علومبرخوردار بوده اند. لذا در رشته های مختلف همانند: علوم قرآن، حدیث، فقه، لغت وبسیاری دیگر از معارف و دانش ها، درخشیدند و حتی بسیاری از شخصیت های مرد و زن درمحضر پیامبر آموزش دیدند. ابن خلکان(6)نقل کرده است که سیده بانویی صاحب نام ومقام در مصر بود و جلسه درسی و علمی باشکوهی داشت که امام شافعی نیز در مجلس اوشرکت می جست و از او حدیث می آموخت. ابو حیّان(7)نیز از میان اساتید خود، به نامسه زن اشاره کرده است: مونسه ایوبیه، برادرزاده صلاح الدین ایوبی؛ شامیه تیمیه وزینب دختر عبداللطیف بغدادی.  همچنین بهگواهی تاریخ، زنان مسلمان اعم از آزاد و کنیز در طول عصرهای متمادی پیشتازان رشتههای مختلف علوم اعم از قرآن، حدیث، فقه، ادبیات و بسیاری دیگر از معارف و فنونبوده اند. مقّری (8) در کتاب معروف خود، نفح الطیب نام تعدادی از این زنان را ذکرنموده است. یکی از این زنان که کنیز ابن مطرف لغوی بوده است، عروضیه نام دارد. وینحو و لغت را از ارباب خود آموخت و در ادبیات و به ویژه عروض و قافیه سرآمد شد.همچنین ابن خلکان در دائرة المعارف وفیات الاعیان و أنباء ابناء الزمان مشهورتاریخی خود از زنانِ اندیشمندِ فراوانی یاد کرده است که یکی از آنان، شهده الکاتبهنام دارد. وی در ادبیات و خط، بنام بود و بسیاری از اندیشمندان از دانش آموختگانمحضر درس می باشند.

ج)قانون:قوانین افغانستان خصوصاً قانون اساسی توجه ویژۀ به حق تعلیم و تحصیل مبذول داشته ومواد متعددی در این قانون به حق تعلیم و تحصیل به صورت مستقیم و یا غیر مستقیمتخصیص داده شده اند.

مادۀچهل و سوم قانون اساسی، تعلیم (و تحصیل) را حق تمام اتباع افغانستان دانسته که تامقطع لیسانس در مراکز تعلیمی و تحصیلی دولتی به صورت  رایگان از طرف دولت ارائه می گردد. و همچنینمطابق به بند دوم این ماده  دولت افغانستانموظف است تا برای تعمیم معارف به صورت متوازن در سرتاسر افغانستان وتأمین تعلیماجباری تا سطح متوسطه، پلان های مؤثر طرح و تطبیق نماید.

درکنار مادۀ فوق که صراحتاً به حق تعلیم وتحصیل اشاره دارد، مواد متعددی دیگر نیز دراین قانون به  حق تعلیم و تحصیل تأکیددارند. که ذیلاً بعضی شان به صورت خلاصه ذکر می گردند:

توجهبیشتر از بیش و پیش  به تعلیمات و تحصیلاتدینی د ر کنار تعلیمات مکتبی و پوهنتونی ( البته این به معنای غیر دینی بودنتعلیمات و تحصیلات مکتبی و پوهنتونی نیست. بل، هدف تفکیک مدارس دینی از مکاتب وپوهنتون ها می باشد) در جوامع اسلامی مانند افغانستان یکی از اشد ضروریاتبوده  و بنا بر درکی این حقیقت است که  مادۀ هفدهم قانون اساسی،  دولت افغانستان را مکلف نموده تا تدابیر لازمرا برای انکشف تعلیمات دینی، تنظیم و بهود مساجد، مدارس و مراکز دینی اتخاذ نماید.دولت افغانستان برعلاوه اتخاذ تدابیر لازم برای بهبود مراکز آموزشی دینی، مکلف استکه نصاب واحد تعلیمی را بر مبنای احکام دین مقدس اسلام و مطابق به فرهنگی ملی واصول علمی؛ طرح و تطبیق نماید(9).

برعلاوهماده های فوق قانون اساسی که بر حق تعلیم و تحصیل به صورت عموم برای مرد و زناشاره دارند، بعضی دیگر از مواد قانون اساسی مستقیماً بر حق تعلیم و تحصیل زنتمرکز نموده و می فرماید: "دولت مکلف است به منظور ایجاد توازن و انکشافتعلیمی برای زنان، بهبود تعلیم کوچیان و امحای بی سوادی در کشور، پروگرامهای مؤثرطرح و تطبیق نماید."(10) از فحوای مادۀ فوق می توان این چنین برداشت نمود کهدر گذشته زمینه تعلیم و تحصیل برای زنان حد اقل مانند مردان مساعد نبوده و قانوناساسی برای جبران آن، توجه بیشتر بر حق تعلیم زنان مبذول داشته است.

همچنان قانون اساسی در سایر مواد خویش که متواتر بر انکشاف متوازن، تأمین حقوق حقهمردم و سایر موارد که همه بر تأمین حقوق مردم تأکید دارند،  بحث نموده است.

ممانعت از استحقاق حقوقتعلیم و تحصیل زن یک عمل جرمی بوده و مطابق به مادۀ سی و پنجم قانون منع خشونت علیزن، مرتکب آن حسب احول به حبس قصیری که از شش ماه بیشتر نباشد، محکوم می گردد.

د)کنوانسنیون های بین المللی: حق تعلیم و تربیه از جمله حقوق می باشد که بیشتر از سایرحقوق به آن در کنوانسنیون های مرتبط توجه شده است.

طبقمادۀ نهم اعلامیه حقوق بشر اسلامی، طلب علم يک فريضه است و آموزش يک امر واجب استبر جامعه و دولت لازم است که راهها و وسائل آن را فراهم نموده و متنوع بودن آن رابه گونه اي که مصلحت جامعه را بر آورد، تأمين نمايد و به انسان فرصت دهد که نسبتبه دين اسلام و حقايق هستي معرفت حاصل کند و آن را براي خير بشريت بکار گيرد.

 ماده بیست و ششم اعلامیه جهانی حقوق بشر در موردحق تعلیم و تربیه می فرماید: " الف) هر كس حق دارد از تعلیم و تربیت استفادهكند. تعلیم و تربیت باید دست كم در مورد آموزش ابتدایی و اساسی رایگان باشد.تعلیمات فنی و حرفه ای باید برای همه ممكن باشد. دسترسی به تعلیمات عالیه بایدبرای همه و بنا به شایستگی هر كس امكان پذیر باشد. ب)هدف تعلیم و تربیت بایدشكوفایی كامل شخصیت بشری و تقویت احترام به حقوق بشر و آزادیهای اساسی باشد. تعلیمو تربیت باید حسن تفاهم و گذشت ودوستی بین همه ملتها و همه گروهها از هر نژاد یاهر دین، همچنین گسترش فعالیتهای ملل متحد را برای حفظ صلح تسهیل كند. ج) پدر ومادر برای تعیین نوع تعلیم و تربیت فرزند خود حق اولویت دارند."

متفرقه (لیسه عالی حبیبیه؛اولین لیسۀ افغانستان):

ابنلیسه در زمان حبیب الله خان فرزند امیر عبدالرحمن خان درسال 1282 خورشیدی تأسیسگردید. امیر حبیب الله خان نسبت به پدرش در عرصه تحولات فرهنگی موثر تر بود. گفتهشد که تحولات فرهنگی به شکل جدید در زمان امیر شیر علیخان ایجاد شد. با سرنگونیحکومت او و سرکار آمدن امیر عبدالرحمن خان، نه تنها هیچ گامی در جهت رونق فرهنگبرداشته نشد بلکه فعالیت های که قبلاً شروع شده بود نیز در نطفه خفه گردید. در مدتحکومت او، فقط یک مدرسه دینی بنام مدرسه شاهی کابل، در کابل تأسیس گردید، اینمدرسه به احتمال ز یاد در سال 1300 قمری بوجود آمده است که غرض از تأسیس آن همتوجیه اعمال امیر بوده است. در طول 21 سال زمامداری امیر عبدالرحمن، در سراسرافغانستان حتی20 عنوان کتاب هم به چاپ نرسیده است.

دورهعبدالرحمن را، دوره ظلمت و تاریکی نامیدند، به گفته مرحوم غبار، هیچ نقطه درخشاندر تاریخ این عهد، راجع به فرهنگ جدید دیده نمی شود(11)

غباردر ادامه می گوید: "بی اعتنای امیر تاجایی بود که میتوان آن را تعند و تعمداو در جلوگیری از فرهنگ نامید، زیرا امیر عبدالرحمن، از تمدن و فرهنگ جدید در جهانآگاه بود، معهذا یک مکتب نساخت و یک جریده تأسیس نکرد ... برعکس مطبوعات و رسالاتخرافی و اساطیری از هند انگلیسی، مثل سیل در افغانستان می ریخت و نسل جوان، کشوررا به رجعت به جانب فال گیری و اوهام و تاریکی رهنمون می نمود" (12). اما باآغاز سلطنت حبیب الله، وضعیت فرهنگی کمی بهتر شد و از اقدامات او در این راه تأسیسو ایجاد لیسه حبیبیه بود که دارای سه مرحلۀ ابتدای (ابتدایه)، رشدی(متوسطه) واعدادی(ثانویه) بود. دوره ابتدایی چهار سال بود، دوره رشدی سه ساله بود. دورهاعدادی هم سه سال بود. علاوه بر خود لیسه، 6 شاخه ابتدای دیگر نیز در کابل دایر شدبه نام های چون: مکتب ابتدای باغ نواب، مکتب ابتدای تنور سازی، مکتب ابتدای خانیها، مکتب ابتدای پرانچه ها، مکتب ابتدای اهل هنود. بعدها یک صنف ابتدای مخصوص شاهزاده گان، دایر شد که به گفته غبار، چهار شاه زاده، در این مکتب ابتدای بود که بهامر شاه ناگزیر برای به حد نصاب رساندن کلاس، فرزندان سرداران محمدزائی را بهتعداد 14 نفر به کلاس شاهزاده گان آوردند.

مؤخذ قسمت دهم:

  1. عبدالقادر عدالت خواه. حقوق فامیل، کابل: انتشارات میوند، 1387.ما را در سایت حقوق امروزی زنان دنبال می کنید

    برچسب : نویسنده : درگاه دادور law4zanan بازدید : 743 تاريخ : پنجشنبه 27 تير 1392 ساعت: 19:03

مجموعه حقوق زن - قسمت نهم

800x600

حق کار زن

تتبع و نگارش: رستم پیمان

یادداشت:

زن بحیثیک انسان دارای حقوق متعدد است و از طرف دیگر، صحبت کردن از حقوق زن به صورت عامتمام حقوق را در بر می گیرد که یک شخص بحیث یک انسان دارا است. بناً تعداد حقوق کهدر این مجموعه درج گردیده اند، به هیچ صورت جامع افراد نمی باشند.

از طرفدیگر؛ بحث مفصل پیرامون هر حق زن بسیار گسترده بوده و سیاه کردن چند صفحه در اینمجموعه به معنی پوشش کلی حقوق متذکره نمی باشد. بل بحث مختصر است که فقط می توانآنرا یک رویکرد گذرا یاد کرد.

در اینمجموعه کوشیده شده است که هر حق با در نظرداشت اصول علمی حقوق تعریف شده و بعداًپیرامون آن از چهار منبع مهم ( قانون، آیات قرآن کریم، احادیث رسول الله وکنوانسنیون های بین المللی) اسناد جمع گردند و در اخیر هم، موضوع مرتبط تحت عنوان«متفرقه» درج گردد.

«مجموعهحقوق زن» در قالب 16 قسمت بدست نشر سپرده خواهد شد. نگارنده از تمام اشخاص که اینمجموعه را مطالعه می کنند، صمیمانه خواهشمند است که لطف نموده نظریات شان راپیرامون کمی و کاستی های آن با نگارنده از آدرس های ذیل شریک سازد.

[email protected]

www.rpaiman.blogspot.com

0093-799-810766

هفتم: حق کار زنان

در جهان انکشاف یافته، زنانبخش عظیم از نیروی کاری را تشکیل میدهند. حتی تاسطح شخص اول کشور  ایفای وظیفه می نمایند، و امروز روئسای جمهور ونخست وزیران بعضی از کشور ها زن میباشند. انتونی گیدنز جامعه شناس غربی، می نویسد:"کار بی مزد خانگی اهمیت زیادی برای اقتصاد جامعه دارد".

تعریف حق کار زن:

حق کار زن عبارت از آن نوعحق زن می باشد که زن بر مبنای آن بی تواند در حدود احکام شریعت و قوانین نافذه،دست به اشتغال خارج از خانه زند.

مبنی حق کار زن:

الف)آیت: ازنگاه شریعت اسلامی نیز برای کار کردن زن کدام ممانعت موجود نیست. بررسی اشتغالزنان از دیدگاه اسلام، با ذکر مطالب طرح شده، آسان تر و جامع تر خواهد بود. زن دراسلام مجبور نیست برای خود یا خانواده اش کار کند و تأمین نفقه زن از طرف مرد واجبشرعی است. زن مکلّف به اشتغال نیست، مگر این که احتیاج به شغل داشته یا اشتغالبرای او ضرورت یافته باشد و یا به سبب اَمری که وجوب کفایی اشتغال را برای زنان دربردارد و باید نیازهای جامعه با اشتغال برطرف شود.

قرآنکریم، برای زنان همانند مردان، حق کسب و فعالیت اقتصادی قائل است. در مورد در آیه(32) سوره النساء چنین فرموده است: " لِّلرِّجَالِنَصِيبٌ مِّمَّا اكتَسبُوا وَ لِلنِّساءِ نَصِيبٌ"؛ "برای مردان از آنچه کسب کرده اند، بهره ای است و برای زنان (نیز) از آن چه کسب کرده اند، بهره ایاست."

گرچهآیت فوق الذکر مستقیماً به مشروعیت حق اشتغال زن در خارج از خانه، حکم نکرده است.اما مفسرین؛ حق اشتغال در خانه را نیز نوعی از اکتساب دانسته است.

ب)حدیث:اشتغال زنان در عصر پیامبر(ص) به شکلی گسترده به چشم می خورد و در تمامی شغل هایرایج آن زمان، زنان حضور داشتند. زنان در این دوره به مشاغلی از قبیل پزشکی، تجارتو صنایع دستی اشتغال داشتند. که بارزترین مثال آن حضرت خدیجه همسر پیامبر می باشدکه یکی از ثروتمندان مکه بود که بعداً دارایی اش را در راه ترویج اسلام به مصرف رساند.

مطلب عمده در فرهنگ اشتغالزنان، از منظر اسلام، حفظ جایگاه و منزلت زن است و این امر باید در اشتغال زنانلحاظ گردد. در تفکر اسلامی، حفظ و گسترش نهاد خانواده بر پایه ویژگی های فطری وطبیعی زن و مرد، اولویت و اهمیت خاصی دارد و در کنار آن، بر امکان اشتغال واستقلال مالی زنان تأکید شده است. اسلام اشتغال را برای زن هدف نمی داند، بلکه آنرا در خدمت خانواده و رفاه و آسایش آن می پذیرد و اشتغال را به عنوان یکی از راههای افزایش قابلیت و شکوفایی استعداد زنان و در جهت تعالی و کمال آنان می پذیرد.

ج)قانون:حق کار در قانون اساسی و سایر قوانین مرتبط خصوصاً  قانون کار، برای زن و مرد  به رسمیت شناخته شدهو تحمیل کار اجباری بالای افراد ( زن و مرد) ممنوع شده است (1). زنان بر علاوه کهاز تمام حقوق مندرجه قوانین زیربط در امور حقوق کار که برای زنان و مردان به صورتمساویانه پیش بینی شده اند مستفید اند، از بعضی حقوق و امتیازات خاص که کاملاًبرای زنان اختصاص یافته اند نیز استفاده می توانند.

قانونکار که به اساس فرمان تقنینی شماره 94 مورخ27/10/1385 مقام ریاست جمهوری بداخل 14فصل و 153ماده وضع گردیده است، به صورت مفصل در مورد حقوق و جایب «کارکنان» اعم اززن و مرد بحث می کند. و بنا به در نظر داشت فحوای این قانون، حقوق و وجایب مندرجۀآن برای هر دو طبقۀ زن و مرد می باشند. و در اینجا به چند حقوق اساسی مندرجۀ اینقانون می پردازیم:

1-ساعات كارمعین:‌ در تمام دنيا وهمچنين دركشور مابه طور دقيق ساعات كاري كارگرانرادرطول 24 ساعت، ‌8 ساعت معين كرد ه است . بنا براين ، اگركارگري بيش از8 ساعتدرطول شبانه روز كاركند، حق دريافت اضافه معاش ويااضافه حقوق دارد.

2-بيمه:‌ مطابق به اصول، مقررات وحقوق كار،‌كارگرانبايد ازبيمه برخوردارشوند تا در دور ان تقاعد، پيري، ناتواني، ازكارافتادگي و یادرجريان سوانح وحوادث، بيمه دست كارگر رابگيرد.

3-مرخصي: ‌مطابق به مقررات وحقوق كار، كارگرانازايام مرخصي برخورداراند. اين مرخصي شامل روزهاي تعطيلي، مريضي و دوره زايمان براي زنان كارگرميشود. 

متأسفانهكارگران و كارفرمايان ما بخاطر نا آشنايي با حقوق كار كه حق كارگر و صاحب كار راتضمين كرده است، مواجه با مشكلات بسيارمي باشند. بطورمشخص مي توان اظهاركرد كهمردم به حقوق كار آشنايي ندارد؛ درنتيجه هم حق كارگرتضييع مي شود وهم حق صاحب كار.همچنين، ناآشنايي بامفاهيم ومضامين حقوق متقابل كارگر و كارفرما وفقدان آموزشهايدقيق وعدم اطلاع رساني، باعث شده اند كه مردم ازوظايف وحقوق شان كه لازم الاجرا،مدون وصريح اند؛ محروم شود.

قانونکار برعلاوه که به صورت عموم بر حقوق کارکنان اعم ازدن و مرد اشاره دارد. بعضیحقوق خاصی را برای زنان لیست نموده که البته مردان از این حقوق بهره مند نیستند.

بنددوم مادۀ نهم قانون کار به یکی از اساسی ترین حقوق زن در محیط کاری اشاره دارد ومطابق به این ماده " زنان در ساحۀ کار مستحق امتیازات معین دوران حاملگی وولادت و سایر مواردیکه در این قانون و سایر اسناد تقننینی مربوط تثبیت گردیده است،می باشند."

چنانچهفوقاً در بند دوم مادۀ نهم ذکر گردیده است، یکی از حقوق زن عبارت  امتیازات معین دوران حاملگی می باشد. و مطابقبه بند اول مادۀ پنجاه و چهارم قانون کار " کارکن زن مستحق 90 روز رخصتیولادی با مزد می باشد که یک ثلث آنرا قبل از ولادت و و دو ثلی آن بعد از ولادتقابل اجراء است." و اگر حمل زن به صورت غیر طبیعی باشد و یا حمل دو گانگی ویا بیشتر از آن نماید، به اساس فقرۀ دوم همین ماده  مستحق 15 روزرخصتی بیشتر برعلاوه مدت فوق الذکرمی گردد.

زنان حامله که تصدیق داکترمبین بر حامله بودن خود را دارد، به کارهای خفیف با حفظ مزد و سایر حقوق وظیفۀاصلی گماشته شده و اداره نمی تواند که زن حامله، مادر دارای طفل کمتر از دوسال وکارکن نو جوان را به اضافه کاری، و مسافرت به منظور انجام کار رسمی توظیف نماید.هم چنان اداره برای مادران دارای طفل شیر خوار بر علاوۀ یک ساعت وقفه نان چاشت وادای نماز، نیم ساعت وقت اضافه برای تغذیه طفل میدهد که این وقفه شامل وقت کاررسمی می باشد. برعلاوه حقوق فوق، اداره مکلف است که جهت مواظبت و مراقبت اطفالکارکنان در محوطۀ اداره، شیر خوارگاه و کودکستان تهیه نماید(2). زن حامله مطابق بهبند ششم مادۀ یک صد و سی و پنجم این قانون مستحق مساعدت های دوران حاملگی به عنوانتأمینات اجتماعی بوده که تأمینات اجتماعی با سهم گیری اداره و کار کنان تحقق مییابد.

د)کنوانسنیون های بین المللی: حقوق کاری زنان یکی از عمده ترین حقوق زنان می باشد کههمیشه ذهن آگاهان امور را هم در عرصه داخلی و هم در عرصه بین المللی مشغول داشته اند.و بنا به همین اهمیت حقوق کار خصوصاً حقوق کاری زنان، تا فی الحال چندینکنوانسنیون در امور کاری تدوین شده و سازمان بین المللی کار تأسیس گردیده است.

اعلامیۀحقوق بشر اسلامی در مورد فرموده ست: " کار ، حقي است که بايد دولت و جامعهبراي هر کسي که قادر به انجام آن است ، تضمين کند . و هر انساني آزادي انتخاب کارشايسته را دارد به گونه اي که هم مصلحت خود وهم مصلحت جامعه بر آورده شود . هرکارگري حق دارد از امنيت و سلامت و ديگر تأمين هاي اجتماعي برخوردار باشد و نبايداو را به کاري که توانش را ندارد واداشت يا او را به کاري اکراه نمود يا از او بهرهکشي کرد يا به او زيان رساند؛ و هر کارگري بدون فرق ميان مرد و زن ، حق دارد کهمزد عادلانه در مقابل کاري که ارائه مي کند سريعا دريافت نمايد و نيز حق استفادهاز مرخصي ها و پاداشها وترفيعات استحقاقي را دارد و در عين حال موظف است که در کارخود اخلاص و درستکاري داشته باشد و اگر کارگران با کارفرمايان اختلاف پيدا کردنددولت موظف است براي حل اين اختلاف و از بين بردن ظلم و اعاده حق و پايبندي به عدلبدون اين که به نفع طرفي عدول کند، دخالت نمايد ."  مادۀ بیست و جهارم این اعلامیه، حق رخصتی با مزدرا به رسمیت شناخته و برای دول توصیه نموده است که حدود ساعت کاری کارکنان، معینباشند.

سازمانبین المللی کار (I.L.O)، در ابعاد گوناگون، از اشتغال زنان حمایتنمود.

1ـ ممنوعیت کار زنان در ساعات شب؛

2ـممنوعیت کارهای خطرناک و زیان آور؛

3ـحمایت از جنبه مادری کارگران زن؛

4ـحمایت در جهت برقراری تساوی شرایط کار زنان و مردان؛

5ـمنع تبعیض در استخدام و اشتغال؛

6ـو اصل تساوی مزد کارگر زن و مرد در برابر کار مساوی.

امروزهبسیاری از کشورها بر این باورند که وجود مقررات حمایتی برای زنان، ضروری است. باتوجه به وضع موجود، در بسیاری از کشورهای جهان، به نظر می رسد، حذف مقررات حمایتی،شرایط کار زنان را دشوارتر خواهد ساخت.

حمایتسازمان ملل و دیگر سازمان های وابسته به آن از زنان و به خصوص در این بحث (اشتغالزنان)، نشان دهنده این است که نگاه جامعه بین المللی به زنان و مسائل آنان، نگاهخاص مبتنی بر تفاوت های طبیعی میان زنان و مردان است. در غیر این صورت، حمایت هایخاص از حقوق زنان و امتیازات خاصی را برای آن ها قائل شدن، معنا و مفهومی نخواهندداشت؛ چون با ادعای تساوی حقوقی زن و مرد و با عدم تبعیض سازگاری ندارد.

امروزه حمایت از اشتغال زنانتنها در چارچوب سازمان ملل متحد و سازمان بین المللی کار نیست، بلکه بسیاری ازسازمان های بین المللی منطقه ای و ملی و هم چنین سازمان های بین المللی غیر دولتی(N.G.O) این کار را انجام می دهند.

متفرقه ( وضیعت زنان کارگر در کشور های انکشاف یافته):

امروزهدیدگاه غرب نسبت به زنان، مبتنی بر تساوی حقوقی از جمیع جهات با مردان است؛ بدوناین که توجهی به تفاوت های طبیعی میان آنان شده باشد. بر اساس دیدگاه برخی جریانهای فمینیستی در جهان، تنها مسأله تساوی حقوق مطرح نیست، بلکه مقولات زن و مرد بهطور کلی نفی می شود و در این جا، تشابه حقوق زن و مرد بیشتر به چشم می آید. ایندیدگاه افراطی در حمایت از حقوق زنان، مسخ انسانیت را در پی دارد و آن جدا کردن زناز هویت زنانه و هویتی است که به عنوان همسر یا مادر دارد، و از طرف دیگر، مرد همدر جایگاه واقعی خودش به عنوان پدر و مرد خانواده قرار ندارد.

اشتغالزنان در غرب، بعد از انقلاب صنعتی، به صورت گسترده شکل گرفت. افزایش مشارکت زناندر عرصه فعالیت اقتصادی و اشتغال به سبب نیاز شدید جوامع صنعتی به نیروی کار ارزانبود، نه به این علت که گسترش مشارکت زنان در جهت رعایت شخصیت و منزلت آنان باشد.از آغاز انقلاب صنعتی تا کنون، زنان در عرصه های مختلف اقتصادی فعالیت می کنند،ولی رفتار غرب با آن ها هیچ گاه مبتنی بر تساوی حقوق زن و مرد نبوده، و این امریاست که به شهادت اطلاعات و آمارهای رسمی منتشر شده، توسط مجامع بین المللی و ملی،قابل توجه است. در دو بُعدِ مقدار دستمزد و کیفیت شغل احراز شده، زنان در مرحله ایپایین تر از مردان قرار دارند.(3)

امروزهاندیشمندان و متفکران غربی به این نتیجه رسیده اند که فقط کار خارج از خانه مصداقاشتغال نیست، بلکه کار در منزل هم فعالیت اقتصادی و مصداق اشتغال است؛ اما کاریپنهان است که دستمزد ندارد. تا همین اواخر، در بخش عظیمی از ادبیات جامعه شناسی،کار بدون دستمزد، به ویژه کار زنان در محیط خانه، هرگز مورد ملاحظه قرار نگرفتهبود. با وجود این، چنین کاری برای اقتصاد به اندازه اشتغال مزدی ضرورت دارد. بهطور تخمینی، کارِ در خانه معادل یک سوم مجموع تولید سالانه یک اقتصاد مدرن ارزشدارد.(4)

تقریباًدر تمام جامعه های صنعتی که آمارهای لازم را انتشار داده اند، درآمد زنان به میزانقابل ملاحظه ای کمتر از درآمد مردان است.(5)

بهرغم کوشش هایی از این دست که به مناسبت تغییر نقش زنان به عمل می آید، مسائل بیشماری هنوز باقی است. بسیاری از زنان به دشواری می توانند نقش کارمند را با نقشمادر و همسر درآمیزند، و هر سه نوع مسؤولیت را به طرزی مناسب بر عهده بگیرند. دربیشتر موارد، ضرورت های حرفه ای حالت غالب به خود می گیرد و تعهدات مادری و همسریبه دست اهمال سپرده می شود.

بهاین ترتیب، در غرب، نوعی تقسیم کار مردانه و زنانه به چشم می خورد. علت چیست و چرااین همه تفاوت در کار مردان و زنان وجود دارد(6). ریشه تقسیم کار را باید تفاوتتکوینی سرشت مردان و زنان دانست. غرب باید بپذیرد که زن به ایفای نقش زنانه درخانواده و اجتماع بپردازد و مرد هم به ایفای نقش مردانه. و اگر جامعه ای به حدّیبرسد که در آن زن، زن نباشد و مرد، مرد نباشد، آن جامعه قطعاً سقوط کرده، تباه میشود.

واقعیتاین است که زنان نیمی از جمعیت جهان را تشکیل می دهند. نظام حقوق بشر، حمایت اززنان را به عنوان یکی از اهداف خود، مد نظر قرار داده و سازمان ملل متحد، ازطـُرُق مختلف، از اشتغال زنان حمایت کرده است. و مادۀ دوازدهم قانون  کار افغانستان، رعایت میثاقها، فیصله ها وسفارشنامه های سازمان بین المللی کار که که افغانستان به آن ملحق شده یا می شود وسایر میثاقها و معیارهای سازمان های بین المللی در عرصه کار و اداره با نظر داشتشرایط خاص کشور را الزامی پنداشته است.

 

مؤخذ قسمت نهم:

  1. مواد 48 و 49 قانون اساسی افغانستان.ما را در سایت حقوق امروزی زنان دنبال می کنید

    برچسب : نویسنده : درگاه دادور law4zanan بازدید : 735 تاريخ : پنجشنبه 27 تير 1392 ساعت: 19:03

مجموعه حقوق زن - قسمت هشتم

800x600

حق زنان شاغل درخانه

تتبع و نگارش: رستم پیمان

یادداشت:

زن بحیث یک انساندارای حقوق متعدد است و از طرف دیگر، صحبت کردن از حقوق زن به صورت عام تمام حقوقرا در بر می گیرد که یک شخص بحیث یک انسان دارا است. بناً تعداد حقوق که در این مجموعهدرج گردیده اند، به هیچ صورت جامع افراد نمی باشند.

از طرف دیگر؛ بحثمفصل پیرامون هر حق زن بسیار گسترده بوده و سیاه کردن چند صفحه در این مجموعه بهمعنی پوشش کلی حقوق متذکره نمی باشد. بل بحث مختصر است که فقط می توان آنرا یکرویکرد گذرا یاد کرد.

در این مجموعهکوشیده شده است که هر حق با در نظرداشت اصول علمی حقوق تعریف شده و بعداً پیرامونآن از چهار منبع مهم ( قانون، آیات قرآن کریم، احادیث رسول الله و کنوانسنیون هایبین المللی) اسناد جمع گردند و در اخیر هم، موضوع مرتبط تحت عنوان «متفرقه» درجگردد.

«مجموعه حقوق زن»در قالب 16 قسمت بدست نشر سپرده خواهد شد. نگارنده از تمام اشخاص که این مجموعه رامطالعه می کنند، صمیمانه خواهشمند است که لطف نموده نظریات شان را پیرامون کمی وکاستی های آن با نگارنده از آدرس های ذیل شریک سازد.

[email protected]

www.rpaiman.blogspot.com

0093-799-810766

 

پنجم: حقوق زنانشاغل در خانه

شاید زمانی که از حقوق زنان شاغل درخانه صحبت می شود، برای یک تعداد اشخاص چیزی جدید باشد. بخاطریکه عرفاً، زنان شاغلدر خانه فاقد حقوق کاری ناشی از کار در خانه پنداشته می شوند. در حالیکه، حقیقتامر این چنین نیست. چگونگی و چرایی آن را ذیلاً بیان می کنیم.

تعریف حقوق زنان شاغل در خانه:

اکثربه کل زنان افغانستان در خانه مشغول امور زندگی اند.  و تعدادی بسیار محدود آنها خارج از خانه  کار می کنند. زنان در خانه برعکس برداشت عموم،بی کار نیستند بل انجام وظایف بسا مهم و اساسی را از قبیل تربیه اطفال، تنظیم کارهای خانه، میزبانی از مهمانان، تهیه غذا و سایر امور خانه، به عهده دارند.

البتهبه عرض باید رساند که تمام زنان شاغل در خانه فقط و فقط مصروف  کارهای خانه نیستند، بل در کنار این کارها، دستبه انجام سایر فعالیت های اقتصادی مانند کار در زمین های زراعتی، بافتن قالین،گلم، خیاطی، دست دوزی و سایر کارها، میزنند. این گونه فعالیت های زنان منبع درآمدمالی اکثر خانواده می باشد و خانواده های که مردان شان به دلیلی معلولیت و یامعبویت نمی تواند کار کنند، از طریق این فعالیت ها امرار معاش می نمایند. درحالیکه مطابق به شریعت اسلامی زنان می تواند دارای استقلال اقتصادی باشد ودرآمدهای مالی شان را در امور فامیل به مصرف نرسانند. چون مطابق به شریعت اسلامیتهیه نفقه برای خانواده، مسؤلیت مرد می باشد و زن در این مورد دارای کدام مسؤلیت نیست.

 

مبنی حقوق زنان شاغل در خانه:

الف)آیت: زنبا عهده دار شدن امور خانواده و ریاست فامیل در صورت غیابت شوهر، همکار و یار مردمی باشد. تا هر دو با هماهنگی کامل؛ یکی مسؤلیت های خانه را بدوش گرفته و دومی همبرای تهیه نفقه فامیل با فکر آرام در خارج از خانه فعالیت نماید. و خداوند (ج) دراین مورد می فرماید:  "وَالْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِنَت بَعْضهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَرِوَ يُقِيمُونَ الصلَوةَوَ يُؤْتُونَ الزَّكَوةَ وَ يُطِيعُونَ اللَّهَ وَ رَسولَهُ أُولَئك سيرْحَمُهُمُ اللَّهُ إِنَّاللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ " (1)؛ ترجمه:" مردان و زنان با ایمان،دوستان یک‌دیگرند. هم‌دیگر را به کارهای پسندیده وامی‌دارند و از انجام کارهایناپسند بازمی‌دارند، نماز را برپا می‌دارند و زکات را می‌پردازند، و از خدا وپیامبرش فرمان می‌برند."

 برای بررسی فعالیت های زنان شاغل در خانه ، بایدبین دو نوع وظایف زنان؛ یکی وظایف شرعی زنان و دیگری وظایفی که مطابق به شریعت زنانمکلف به انجام نیستند، تفکیک گردد.

زناندر قبال وظایف که  شرعاً مکلف به انجامآنان اند، مانند: معاشرت جنسی با شوهر، حق مطالبه اُجُرت را ندارند.بخاطریکه  شرعاً مکلف به انجام این وظایف می باشند .

زنان در قبال وظایف که شرعاًمکلف به انجام آنان نیستند  مانند کار کردندر مزارع و ...، حق مطالبه اُجُرت را دارند. چون شرعاً مکلف به انجام آنها نمیباشند.

ب) حدیث: بزرگترین مسؤلیت زنان در قبال جامعه وخصوصاً خانواده، تربیه اولاد سالم است. تا با تعلیم و تربیه اولاد سالم برای جامعهمصدر خدمت شوند. به همین دلیل است که مادر دارای جایگاه خاص در دین مبین اسلامبوده، و پیامبر بهشت برین را زیر پای مادران قرار داده است. از جانب دیگر حدیث ازابی هریره روایت شده است که:  "مَردینزد پیامبر آمد و فرمود: یا رسول‌الله، از مردم چه کسی را خدمت کنم؟ رسول اللهگفت: مادرت را. مرد گفت: دیگر چه کسی را؟ رسول گفت: مادرت را. مرد بار دیگر پرسید:پس از او چه کسی را؟ رسول گفت: مادرت را چون برای بار چهارم مرد پرسید: دیگر چهکسی را خدمت کنم؟ رسول گفت: "پدرت را"(2). مقام و منزلت زن بحیث یک مادراز فحوای این حدیث معلوم می شود که حب مادر در دل داشتن چند برابر محبت با پدر است. تأکیدرسول الله بر جایگاه ذیالقدر مادران که تربیه اطفال را در خانه به عهده دارند،مبین اهمیت وظایف مادران می باشد ولو که این وظایف را در چهارچوکات خانه هم اجراءنمایند.

ج)قانون:آنچه که در عرف و عنعنات افغانستان رایج اند، بر علاوه که زنان در قبال کار هایخانه که شرعاً مکلف به انجام آنها نیستند اُجُرت بدست نمی اورند. حتی اُجُرتکارهای زنان شاغل خارج از خانه هم مصرف اعاشه و نفقه فامیل که شرعاً مسؤلیت مردمیباشد، می گردند.

گویا که قوانین افغانستاناخصاً قانون مدنی زیر تأثیر عرف و عنعنات کشور رفته، در قبال کارهای زنان شاغل درخانه سکوت اختیار نموده و صریحاً  حکمی درمورد اُجُرتِ زنان شاغل در خانه وضع ننموده اند. اما کار اجباری مطابق به احکامقانون منع است. و مرتکب آن مطابق به احکام قانون مجازات می گردد. چنانچه مادۀ سی وششم قانون منع خشونت علیه زنان در مورد کار اجباری زنان می فرماید: "شخصی کهزن را به کار اجباری وادار نماید، علاوه بر جبران خساره، حسب احول به حبس قصیر کهاز شش ماه بیشتر نباشد، محکوم می گردد." البته حکم این ماده عام است و زنانشاغل در خانه و خارج از خانه را در بر می گیرند. بر اساس این حکم قانون، اگر زننخواهد که کار های که شرعاً به انجام آنان مکلف نیست، انجام ندهد و مرد اجباراً زنرا مجبور به انجام آن نماید. مرد جرم را مرتکب شده و به حبس قصیری که از شش ماهبیشتر نباشد و جبران خسارۀ که بر زن رسانده است، محکوم می گردد.

د) کنوانسنیون های بین المللی: در کنوانسنیون های بینالمللی مانند اعلامیه حقوق بشر اسلامی و اعلامیه جهانی حقوق بشر موادی که صراحتاًبه حقوق وجایب زنان شاغل در خانه پرداخته باشند، نیست. ولی از فحوای سایر مواد کهبه نحوی به حقوق زن و حقوق زنان شاغل مرتبط اند، می توان چنین استنباط گردد که زن حقوق و مسؤلیت های زیادی در قبال خانوادهدارد. زن دارای حق نقفه بالای مرد است. و از طرف دیگر، اطفال حق تعلیم، تربیه ورسیدگی درست را بالای والدین دارا می باشند (1) و عموماً مسؤلیت پرورش اطفال در خانوادهها بدوش مادر می باشد.

 متفرقه (اجرت المثل کارهای خانه توسط زن از منظرقوانین افغانستان):

قانونمدنی افغانستان در خصوص اجرت المثل کارهای زن در خانه، مقرره‌ای ندارد، ولی ازظاهر بعضی مواد، می‌توان  چنین استنباط کرداستفاده از عمل دیگران موجب ضمان می باشد،. از جمله، ماده 1570 قانون مدنی چنینحکم دارد: "هرگاه وکالت به اجرت باشد، وکيل به اجراي عمل، مستحق اجرت معينهمي‌گردد. اگر اجوره شرط نشده باشد، وکيل ازجملۀ اشخاصي باشد که به اجرت، اجراءوظيفه مي‌نمايد مستحق اجرت مثل و درغيرآن متبرع شناخته مي‌شود". ذیل این مادهمقرر نموده است که اگر بین وکیل و موکل، اجرت تعیین نشده باشد و عامل از کسانیباشد که با اجرت کار می‌کند، در این صورت مستحق اجرت المثل است، ولی اگر شخص اهلکارهای مجانی باشد، مستحق اجرت المثل نمی‌باشد.

مقرراتذیل این ماده همه موارد استفاده از عمل دیگران را در بر می‌گیرد، لذا در موردکارهای زن در خانه نیز اگر در ضمن عقد نکاح، شرط خاصی مبنی به کار خانه توسط زنوضع نشده باشد و عرف نیز مقتضی وضعیتی خاصی نباشد، می‌توان ذیل این ماده را اعمالنمود و بر فرضی که زن را اهل تبرع محسوب نکنیم، مستحق اجرت مثل خواهد بود.

ماده(1943) قانون مدنی افغانستان، مقرر نموده است: "هرگاه يك شريك به اجازه سايرشركاء، در اعمار یک ملكيت مشترك بپردازد، مي‌تواند مصارف آن را به اندازه حصص هريك، مطالبه نمايد و در صورتي‌كه بدون اجازه به چنين عمل مبادرت، نموده باشد، متبرعشناخته شده و شريكي كه به قيمت حصه خود اجازه نداده رجوع كرده نمي‌تواند".این ماده نیز مقرر کرده است که اگر شریک بدون اجازه سایر شرکاء، اقدام به تعمیرمال مشترک کرده باشد، متبرع شناخته می‌شود و حق دریافت اجرت مثل ندارد. همین طورذیل ماده( 1945)  نیز این ملاک را تأیید می‌کند"هرگاه ملكيت مشترك غير قابل قسمت منهدم گردد و يكي از شركاء اراده اعمار آن‌راداشته و ديگري امتناع آورد، ممتنع به اعمار مكلف شده نمي‌تواند. در صورتي‌كه يكياز شركاء بدون اجازه شريك ديگر و يا محكمه به آن اقدام نمايد، متبرع شناخته مي‌شود".ملاک این دو ماده؛ استفاده از عمل دیگران است که در آن درخواست یا حداقل اجازۀ آمرشرط شده است، لذا اگر بدون هماهنگی و اجازه برای دیگران کاری صورت دهد، انجامدهنده مستحق اجرت نمی‌باشد. در مورد کارهای خانه نیز می‌توان این بحث را مطرح نمودکه زن در صورتی می‌تواند اجرت بخواهد که کارهای خانه به خواست یا اجازه شوهر صورتگرفته باشد، ولی اگر بدون خواست شوهر، خود زن اقدام کرده باشد، عمل وی مجانیشناخته می‌شود و مستحق اجرت نخواهد بود.

 

مؤخذ قسمت هفتم:

1.       سوره التوبه آیه 71.

2.       صحیح بخاری۸:۷۳:۲.

  1. مواد 6 و7 اعلامیه حقوق بشر اسلامی.ما را در سایت حقوق امروزی زنان دنبال می کنید

    برچسب : نویسنده : درگاه دادور law4zanan بازدید : 794 تاريخ : پنجشنبه 27 تير 1392 ساعت: 19:03

مجموعه حقوق زن - قسمت هفتم

800x600

حق زن در تصرف اموال

تتبع و نگارش: رستم پیمان

یادداشت:

زن بحیث یک انساندارای حقوق متعدد است و از طرف دیگر، صحبت کردن از حقوق زن به صورت عام تمام حقوقرا در بر می گیرد که یک شخص بحیث یک انسان دارا است. بناً تعداد حقوق که در این مجموعهدرج گردیده اند، به هیچ صورت جامع افراد نمی باشند.

از طرف دیگر؛ بحثمفصل پیرامون هر حق زن بسیار گسترده بوده و سیاه کردن چند صفحه در این مجموعه بهمعنی پوشش کلی حقوق متذکره نمی باشد. بل بحث مختصر است که فقط می توان آنرا یکرویکرد گذرا یاد کرد.

در این مجموعهکوشیده شده است که هر حق با در نظرداشت اصول علمی حقوق تعریف شده و بعداً پیرامونآن از چهار منبع مهم ( قانون، آیات قرآن کریم، احادیث رسول الله و کنوانسنیون هایبین المللی) اسناد جمع گردند و در اخیر هم، موضوع مرتبط تحت عنوان «متفرقه» درجگردد.

«مجموعه حقوق زن»در قالب 16 قسمت بدست نشر سپرده خواهد شد. نگارنده از تمام اشخاص که این مجموعه رامطالعه می کنند، صمیمانه خواهشمند است که لطف نموده نظریات شان را پیرامون کمی وکاستی های آن با نگارنده از آدرس های ذیل شریک سازد.

[email protected]

www.rpaiman.blogspot.com

0093-799-810766

 

ششم: حق زن در تصرفاموال

در این بحث در مورد استقلالیت مالی زن بحث خواهدشد، که بخشعمده آن را، حق زن در تصرف اموال قرار میدهد.

تعریف حق زن در تصرف اموال:

حق زن در تصرف اموال عبارتاز آن نوع حق زن می باشد که زن مستقلانه بر اموال خود  تصرف نموده و هیچ کسی مانع استفاده جایز از آننگردد.

مبنی حق زن در تصرف اموال:

الف)آیت: دردین مبین اسلام زنان مانند مردان دارای حق تصرف در اموال می باشند و می توانند کهاز استقلالیت اقتصادی برخورار بوده و دارای اموال مستقل و کاملاً جدا از اموالشوهر باشند. مانند مردان خرید و فروش نموده و تجارت پیشه نمایند که حضرت خدیجههمسر پیامبر یکی از زنان تجارت پیشه مشهور در تاریخ اسلام می باشد. و امروز همزنان فعال در عرصه اقتصادی در جهان اسلام بیش از حد می باشد که مصداق آن اتحادیهها، انجمن ها، صنف ها و غیره تجمعات اقتصادی زنان است.

خداوندمی فرماید: " لِّلرِّجَالِ نَصِيبٌ مِّمَّااكتَسبُوا وَ لِلنِّساءِ نَصِيبٌ" (1)؛ ترجمه: "مردان را از آنچه کسبمى‏کنند و نیز زنان را از آنچه به دست مى‏آورند بهره‏اى است". مفاد آیه فوقچنین خواهد بود که هر یک از زن و مرد، آن چیزى را که به دست مى‏آورند - خواهاختیارى باشد; مانند کسب درآمد یا غیراختیارى; مانند ارث و غیره - به خودشاناختصاص دارد و حق استفاده و بهره‏بردارى را به طور مستقل خواهند داشت. مرحوم علامهطباطبایى در تفسیر این آیه در کتاب تفسیر المیزان مى‏گوید: "اگر مرد و یا زن از راه عمل چیزى به دست مى‏آورد خاص خوداوست و خداى تعالى نمى‏خواهد به بندگان خود ستم کند .از اینجا روشن مى‏شود که مراداز اکتساب در آیه نوعى حیازت و اختصاص دادن به خویش است; اعم از این که این اختصاصدادن به وسیله عمل اختیارى باشد نظیر اکتساب از راه صنعت و یا حرفه یا به غیر عملاختیارى. لیکن بالاخره منتهى مى‏شود به صفتى که داشتن آن صفت‏باعث این اختصاص شدهباشد... و معلوم است که هر کس، هر چیزى را کسب کند از آن بهره‏اى خواهد داشت و هرکسى هر بهره‏اى دارد، به خاطر اکتسابى است که کرده است‏."

برعلاوه آیه فوق، در آیه "الناس مسلطون على اموالهم‏" خداوند مجدداً بر حقتملیک و تملک بجیث یک قاعده عام (تسلیط) تأکید داشته است. مفاد قاعده مزبور چنیناست که همه مردم اعم از زن و مرد نسبت ‏به اموال خودشان حق هر گونه تصرفى را دارندو استثنایى هم در مورد این که زن یا زوجه نتواند در اموال خودش تصرف نماید، واردنشده است، به علاوه روایت "لایحل مال امرء مسلم الا بطیب نفسه‏". بدینمعنى است که تصرف در مال شخص مسلمان بدون رضایت او جایز نیست و نیز عمومات متعدددیگرى که در آیات و روآیات به این مضمون وارد شده است دلالت‏بر این مدعا دارد وهیچ تخصیص و استثنایى که شوهر را مجاز نماید در اموال همسر خود تصرف کند، وجودندارد; بر پایه این استدلال، دست مرد از اموال زن کوتاه شده و حق هر گونه مداخلهدر اموال زن از شوهر سلب گردیده است.

زنمی توانند ارث ببرد، از زوج مهریه اخذ نماید و پول خود را به گردش انداخته و مانندمردان سرمایه بی اندوزد. دين مقدس اسلام، براي زنان با تمام انواع و اقسام حقملکيت را ثابت و معين و با تمام انواع مشروعه حق تصرف ايشان را اثبات کرده است،مثل مردان با آنها حق وصيت و ميراث را اعطا نموده، اختيار بيع و شرا را به آنهاداده، حق اجاره، هبه، عقاري، وقف، صدقه، کفاله، حواله، رهن و امثالهم را به ايشانسپرده است.

درقرآن کريم تملک مالي، ثروت و حق وراثت براي زنان بدين عبارت تصريح گرديده است،ترجمه آيه:"براي مردها حصه‌اي است از آن اموالي‌که به وراثت گذاشتند پدران ومادران و ديگر خويشاوندان شان، هم چنان براي زنان حصه‌اي است از آن اموالي‌کهگذاشته پدران، مادران و ديگر خويشاوندان ايشان، کم باشد يا زياد، يک حصه مقرر کردهشده است."

دينمقدس اسلام مهر را يک حق مسلم زنان قرار داده مردها را توصيه نمود که اين حق ثابتهآنها را به خوشي خود اعطا نمايند آنها را جهت اداي مهرهاي شان مورد تعدي و تجاوزقرار ندهند. خداوند متعال در اين رابطه ارشاد فرموده، ترجمه آيه: "بدهيد مهرزنان را به خوش دلي، بدون نزاع و تعدي و تجاوز".

تصريح بايد داشت که مهر حقمسلم زن است، اوليا و شوهر حق تصرف آن را ندارند، زيرا تصرف ايشان در ملک غيرمحسوب خواهد شد. زنان بالغ و رشد يافته مي‌توانند با ميل و اشتياق و رضايت خاطر بهتمام يا قسمتي از مهريه خود را از ذمه زوج ساقط و يا بخشش نمايند، حتا پدر نمي‌تواندمهريه دختر خود را بخشش نمايد در صورتي‌که دختر صغيره باشد، بخشش پدر به اذن ورضاي دختر موقوف خواهد بود.

ب)حدیث:برعلاوه آیات متذکره در مورد حق تصرف زن در اموال، سنت رسول الله نیز مبین  حق تصرف زن است. چنانچه فوقاً در بحث حق مهریهزن صحبت کردیم که رسول الله با هیچ یک از زوجات شان بدون پرداختن مَهر ازدواجننموده است.

و در کنار حقوق فوق زن درتصرف اموال، زن از خانه پدر اموال تحت عنوان جهزیه با خود می آورد  و جهيز مالي است که زن علي الرسم در مواقعازدواج با خود به منزل شوهر مي‌برد و علاوه بر استفاده خود به شوهر نيز اباحهانتفاع آن را مي‌نمايد. اين مال در ملکيت زن خواهد ماند و شوهر مالک آن نمي‌شود.

ج) قانون: حق زن درتصرف اموال در تمام قوانینمرتبط به موضوع، تسجیل یافته است. چنانچه در مباحث متعدد از حقوق ارث، نفقه، مهرو... زن یاد نمودیم. و مطابق به حکم مادۀ سی و جهارم قانون منع خشونت علیه زن، منعزن از تصرف در اموال جرم پنداشته شده است و مرتکب آن به حبس قصیری که از سه ماهبیشتر نباشد، محکوم می گردد.

د)کنوانسنیون های بین المللی:مطابق به مادۀ چهاردم و پانزدهم اعلامیه حقوق بشر اسلامی، هر انسان حق دارد کسبمشروع بکند، وهر انساني حق مالک شدن از راههاي شرعي را دارد و مي تواند از حقوقمالکيت به گونه اي که به خود و يا ديگران و يا جامعه ضرر نرساند ، برخوردار باشد ونمي توان مالکيت را از کسي سلب، مصادره و ضبط کرد مگر بنابر ضرورت حفظ منافع عموميو در مقابل پرداخت غرامت فوري، عادلانه و طبق شرع .

و هم چنان بر اساس مادۀهفدهم اعلامیه جهانی حقوق بشر، هركس می تواند که به تنهایی یا با شراكتدیگران  دارای حق مالكیت باشد. و هیچ کسینمی تواند که مالكیت شخص دیگر را بر خلاف قانون از وی سلب كند.

متفرقه (بانوی ثروتمند حجاز و تجارتش):

درآن زمان که مردم مکه از راه تجارت امرار معاش می کردند خدیجه نیز از آنجا که ازثروتمندان مکه و کارهای تجارتی می کرد و چندین شتر در دست کارگزاران او بود که دراطراف کشورهایی مثل شام، مصر و حبشه، رفت و آمد داشت. وقتی آوازه درستی و امانتداری و خوش خلقی رسول خدا را شنید و لقبمحمد امین را از او دید، در پی مذاکراتی که با ابوطالب، عموی پیغمیر کردمحمدامین  را در کاروان تجارتی خود، درامور مربوط به دادوستدهایش انتخاب کرد. و از آن پس پیامبر گرامی اسلام در دورانجوانی در سفرهای تجارتی برای حضرت خدیجه سود فراوانی بدست آورد. در سفری که پیغمبربرای تجارت به شام رفت، حضرت خدیجه غلام خود میسره را همراه او کرد و دستور داد تاهمه جا او را همراهی و مراقبت نماید. درشهر بصری در نزدیکی شام به راهبی به نامنسطورا برخورد کردند که او به غلام، از آینده پیغمبر و نبوت او خبر داد و از طرفیسود بسیاری عاید آنها شد که تا آن موقع در هیچ سفری به این اندازه سود نبردهبود. بعد ازبرگشت از شام، میسره، احوالات سفر و گفتار راهب و مشاهداتش را که از عظمت و معنویتمحمد بود، برای خدیجه تعریف کرد و از همین جا بود که او را مشتاق همسری با محمدامین نمود.

 

مؤخذ قسمت هشتم:

  1. سور النساء آیه 32.ما را در سایت حقوق امروزی زنان دنبال می کنید

    برچسب : نویسنده : درگاه دادور law4zanan بازدید : 823 تاريخ : پنجشنبه 27 تير 1392 ساعت: 19:03

مجازات زن بدكاره با كنيز

 

محمّد بن مسلم به نقل از حضرت باقرالعلوم ؛ و از صادق آل محمّد صلوات اللّه عليهما حكايت نمايد:

روزى امام حسن مجتبى عليه السلام در منزل پدرش اميرالمؤ منين علىّ عليه السلام نشسته بود كه عدّه اى وارد شدند و گفتند: ما اميرالمؤ منين را مى خواهيم .

امام حسن مجتبى عليه السلام به آنان فرمود: چه خواسته اى داريد؟

گفتند: مشكلى براى ما پيش آمده است مى خواهيم آن را حلّ نموده و پاسخ فرمايد.

حضرت فرمود: مطلب خود را بگوئيد؟

اظهار داشتند: مردى با همسر خود مجامعت نموده است ؛ و پس از آن همان زن با كنيز خود ملاعبه و مساحقه كرد و هم اكنون نطفه مرد توسطّ زن در رحم كنيز قرار گرفته ؛ و به همين جهت كنيز آبستن مى باشد، حال بفرمائيد حكم آن ها چيست ؟

امام حسن مجتبى عليه السلام فرمود: مطلب ، بسيار مشكل است و تنها حلاّل آن پدرم علىّ عليه السلام مى باشد، با اين حال جواب آن را مى گويم ، اگر صحيح و درست بود؛ پس خداوند متعال مرا كمك كرده و از علومى است كه از پدرم فرا گرفته ام .

و چنانچه صحيح نبود خودم اشتباه كرده ام و از خداى سبحان خواستارم كه مرا از خطا مصون فرمايد، ان شاء اللّه تعالى .

آن گاه در پاسخ سؤ ال چنين فرمود: در مرحله اوّل زن بايد مهرالمثل كنيز را كه دختر بوده و آبستن شده است بپردازد، چون به هنگام زايمان بكارت او از بين مى رود.

پس از آن زن را بايد سنگسار كنند؛ چون شوهر داشته و چنان عمل زشتى - زناى محصنه - را انجام داده است .

و امّا نسبت به كنيز بايد صبر نمايند تا زايمان نمايد؛ و بعد بچّه را به پدرش كه صاحب نطفه باشد تحويل دهند و سپس حدّ مساحقه بر آن كنيز جارى شود.

محمّد بن مسلم گويد: جمعيّت با شنيدن اين جواب ، از حضور امام حسن مجتبى عليه السلام خارج شدند و در بين راه اميرالمؤ منين علىّ عليه السلام را ملاقات كردند؛ پس جريان خود را و نيز پاسخ امام مجتبى عليه السلام را برايش بازگو نمودند.

امام علىّ عليه السلام فرمود: به درستى كه پيش من جوابى بيش از آنچه فرزندم حسن مجتبى براى شما بيان نموده است ، نخواهد بود؛ و فرزندم جواب صحيح و كاملى رابراى شما بيان نموده است .(1)

حقوق امروزی زنان...
ما را در سایت حقوق امروزی زنان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : درگاه دادور law4zanan بازدید : 515 تاريخ : پنجشنبه 27 تير 1392 ساعت: 18:57

حقوق زن

 

حقوق زنان

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
پرش به:ناوبری، جستجو

حقوق زنان اصطلاحی‌ست که اشاره به آزادی و حقوق زنان در تمامی سنین دارد. ممکن است این حقوق توسط قانون یا رسوم سنتی و یا اخلاقی در یک جامعه به رسمیت شناخته‌شوند یا نشوند. دلیل گروه‌بندی خاص این حقوق تحت عنوان زنان و جدا کردن آن از حقوق عام‌تری مثل حقوق بشر این است که بنا بر تئوری، این حقوق در بدو زاده شدن برای تمام بشر به رسمیت شناخته می‌شوند اما مدفعان حقوق زنان نشان می‌دهند که به دلایل تاریخی و فرهنگی زنان و دختران بیشتر از مردان از شمول این حقوق خارج می‌شوند. [۱]

مبحث حقوق زنان معمولاً شامل - و نه منحصر به - این موارد می‌شود: تمامیت بدنی و خودمختاری، حق رای، حق کار، حق دستمزد برابر به خاطر کار برابر. حق مالکیت، حق تحصیل، حق شرکت در ارتش، حق مشارکت در قراردهای قانونی و در نهایت حقوق سرپرستی، ازدواج و مذهبی. [۲]

محتویات

تاریخچه حقوق زنان

در ادیان

همچنین ببینید: زن در اسلام

موقعیت زنان در اسلام، همواره مورد اختلاف نظر بوده‌است. شریعت اسلام، تفاوت‌هایی برای حقوق، تکالیف و نقش‌های زنان و مردان قائل شده‌است.

دستمزد برابر برای زنان و مردان

حق رای

نوشتار اصلی: حق رای زنان

حق رأی زنان که به معنی حق شرکت زنان در انتخابات است، از مهم‌ترین رویدادهای تکامل اولیهٔ جنبش‌های مدافع حقوق زنان بود. هواخواهان حق رأی زنان که سافروجت‌ها نیز نامیده می‌شدند، کسب حق رأی را مقدمه مشارکت سیاسی زنان می‌دانستند.

حقوق مالکیت

جنبش‌های مدرن

سقط جنین و حقوق باروری

سازمان ملل و کنفرانس‌های جهانی زنان

حقوق طبیعی و حقوق زنان

حقوق بشر و حقوق زنان

تجاوز و خشونت جنسی

حقوق امروزی زنان...
ما را در سایت حقوق امروزی زنان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : درگاه دادور law4zanan بازدید : 728 تاريخ : پنجشنبه 27 تير 1392 ساعت: 18:49

نکات قابل توجه درباره ی ارث زن در اسلام

 
ارسال شده در سه شنبه بیست و پنجم تیر 1392 ساعت 14:52 توسط زهرا

نکته ی اول: آنچه درباره ی میراث زن و مرد در پست قبلی گذشت مواردی بود که مورخین یادآور شده اند،اما آنچه در فقه اسلامی آمده حدود ۲۰ مورد است که در بعضی از موارد آن ،ارث زن یا مساوی با ارث مرد است یا از او بیشتر است که در این پست درصدد بیان آن نیستم.

نکته ی دوم: در تمام موارد در پست قبلی طبق دستور اسلام تقسیم ارث پس از ادای دین و پرداخت آنچه میت وصیت کرده میباشد.

نکته ی سوم:قوانین اسلام و از جمله قانون ارث آن را،نمیتوان با قوانین ملل و نحلی که دست پرورده ی بشر است مقایسه نمود.

به عبارت روشنتر،فرق بین ارث زن در اسلام و ارث او در سایر ملل این است که تقسیمات ارث در اسلام از ناحیه ی آفریدگار جهان و فرستاده ی او وضع گردیده که تماما" از روی حکمت و تدبیر الهی است.

اما مقررات و سهام بندی ارث در سایر ملل از آن رو که ساخته و پرداخته ی ذهن ،فکر،خیال ،ذوق،و سلیقه ی بشر است،طبعا" خالی از حکمت و تدبیر الهی است و لذا همیشه در حال تغییر و تحول است و اعتبار دائمی ندارد.

 
ارسال شده در سه شنبه بیست و پنجم تیر 1392 ساعت 14:25 توسط زهرا

نویسنده ی تاریخ تمدن در اسلام چنین آورده است:

.... احکام ارث در قرآن در نهایت عدالت و انصاف مقرر شده و این مطلب را خواننده میتواند از روی آیات آن به خوبی درک کند.

البته در قرآن تمام فروعاتی که مفسرین درباره ی ارث گفته اند موجود نیست ولی به حد کافی درباره ی کلیات آن بحث شده است..

از مقایسه ای که میان حقوق ارث اسلام و حقوق فرانسه و انگلیس شده است روشن میشود که شریعت اسلام به زنان حقوقی داده است که بر خلاف آنچه معروف است (که اسلام با آنان به عدالت رفتار نمیکند) مانند آن حقوق ،در قوانین یافت نمیشود

۱:همانطور که برای مردان در آنچه پدر و مادر و نزدیکان باز گذارند بهره ای است،برای زنان نیز بهره و نصیبی مقرر شده چه کم باشد چه زیاد.

۲: خداوند دستور داده درباره ی فرزندانتان که برای هر پسر سهم دو دختر است(پسر دو برابر دختر ارث میبرد) پس اگر اولاد میت دو دختر و بیشتر باشند،دو ثلث از ماترک بهره ی ایشان است و اگر یک دختر باشد نصف آن بهره ی اوست.

۳:اگر میت فرزندی داشته باشد به هرکدام از پدر و مادر میت یک ششم ارث میرسد.

۴:اگر میت فرزندی نداشته باشد و پدر و مادر از او ارث برند پس سهم مادر ثلث است.

۵:اگرمیت دارای برادرانی باشد مادر یک ششم ارث میبرد.

۶: ارث مرد از زن نصف است در صورتی که فرزندی نداشته باشد ودر صورت داشتن فرزند سهم مرد یک چهارم است. البته همه ی اینها پس از ادای دین و پرداخت آنچه وصیت کرده میباشد.

۷:ارث زن از شوهر یک هشتم از ماترکه ی اوست .البته پس از پرداخت دیون و آنچه وصیت نموده است.

۸:اگر مردی بمیرد و فرزندی نداشته و تنها یک خواهر داشته باشد پس آن خواهر نصف آنچه به جا گذارده به ارث میبرد و اگر دو خواهر داشته باشد آن دو خواهر دو ثلث از ماترک را میبرند و اگر برادران و خواهران متعدد  داشته باشد پسرها دو برابر دختر ها ارث میبرند.

۹: و نیز برادر از خواهر خود ارث میبرد اگر آن خواهر فرزند نداشته باشد.

حقوق امروزی زنان...
ما را در سایت حقوق امروزی زنان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : درگاه دادور law4zanan بازدید : 566 تاريخ : پنجشنبه 27 تير 1392 ساعت: 18:40

آرشیو مطالب

خبرنامه